پارت
پارت ۴۴
ییبو داشت همچنان دیدمیزد که یهو یه مرد وبازنش اومدگفت
مرده..شما اینجا چیمی خواهید
رئیس شون گفت
رئیس..بگیردشون و به تناب ببندینشون
ژلن میخاست بره و نجاتشون بده که ییبو نزاشتش
ییبو..تعدادشون خیلی زیاده نمیتونیم از پسشون بربیاییم
ژان..پس چیکار کنیم
ییبو اول بزار ببینم هدفشون چیه اصلا اینا گروه سایه هستن یا نه
ژان..پس اون مرده بازنش چی میشه
ییبو..اول باید یه نقشه خوب بکشیم به وقتش اوناهاروهم نجات میدیم
بقیه ادم های دهکده همه رفتن تو خونه هاشونو دخالت نکردن
لیژان ودینگ یوشی اومدن پیش شوکای
لیژان.. چند روز ما اینجاییم ماهم کار داریم چرا نه ژان اینجا هست نه وانگ
ازت میپرسیم میگی رفتن ماموریت انجام بدن این چه ماموریتی هست که چند روز خبری ازشون نیست
شوکای ..این به خودمون مربوطه
دینگ یوشی ..تو باید لیژان درک کنی چند وقته برادر و خواهرشو ندیده اینا اولین بارشونه از هم جدا میشن
شوکای ..میخوایی من چیکار کنم ها خب حتما کار دارن
لیژان.. پس ما میریم دیگه وقت نداریم اینجا بمونیم
شوکای.. به سلامت من شماهارو اینجا نگه نداشتم
دینگ یوشی.. پس فقط جاسوس نفرست تو گروه ما
لیژان و دینگ یوشی را افتادن همین که میخواستن برن یهویی چنگ اومد گفت ما رفتیم اسناد. گروه سایه بیاریم یهویی بهمون حمله کردن وانگ هم گرفتن
شوکای.. کیا بودن که حمله کردن بهتون
چنگ.. نمیدونم فقط میدونم رئیس که بهشون دستور میداد مبارزه نمیکرد فقط دستور میداد
لیژان.. کجا بهتون حمله شد وانگ حالش خوبه
چنگ.. وانگ زخمی شد اونا دستگیرش کردن بهم گفتن اگه میخوایی نجاتش بدین باید به دهکده اخر جنگل بیایین
در ضمن گفت اگه به کسی چیزی بگم وانگ میمیره
شوکای.. افراد بردار میریم به دهکده حمله کنیم
دینگ یوشی ..این جوری که چنگ تعريف کرد به نظر میاد زیاد باشن ممکنه وانگ بکشن
شوکای.. مستقیم حمله نمیکنیم با نقشه پیش میریم
دینگ یوشی.. باید کمک بگیری
شوکای.. اگه به لئوو و پایتخت خبر بدیم ممکنه سروصدا بشه و وانگ بکشن راستش من میترسم کار افراد نیانگما باشه
لیژان ..یعنی چی ..چی داری میگی ؟
از وقتی اینجا اومدم فقط دردسر شروع شده و وانگ زخمی نمیدونم زنده هست یا مرده ژان معلوم نیست کجاست
ییبو داشت همچنان دیدمیزد که یهو یه مرد وبازنش اومدگفت
مرده..شما اینجا چیمی خواهید
رئیس شون گفت
رئیس..بگیردشون و به تناب ببندینشون
ژلن میخاست بره و نجاتشون بده که ییبو نزاشتش
ییبو..تعدادشون خیلی زیاده نمیتونیم از پسشون بربیاییم
ژان..پس چیکار کنیم
ییبو اول بزار ببینم هدفشون چیه اصلا اینا گروه سایه هستن یا نه
ژان..پس اون مرده بازنش چی میشه
ییبو..اول باید یه نقشه خوب بکشیم به وقتش اوناهاروهم نجات میدیم
بقیه ادم های دهکده همه رفتن تو خونه هاشونو دخالت نکردن
لیژان ودینگ یوشی اومدن پیش شوکای
لیژان.. چند روز ما اینجاییم ماهم کار داریم چرا نه ژان اینجا هست نه وانگ
ازت میپرسیم میگی رفتن ماموریت انجام بدن این چه ماموریتی هست که چند روز خبری ازشون نیست
شوکای ..این به خودمون مربوطه
دینگ یوشی ..تو باید لیژان درک کنی چند وقته برادر و خواهرشو ندیده اینا اولین بارشونه از هم جدا میشن
شوکای ..میخوایی من چیکار کنم ها خب حتما کار دارن
لیژان.. پس ما میریم دیگه وقت نداریم اینجا بمونیم
شوکای.. به سلامت من شماهارو اینجا نگه نداشتم
دینگ یوشی.. پس فقط جاسوس نفرست تو گروه ما
لیژان و دینگ یوشی را افتادن همین که میخواستن برن یهویی چنگ اومد گفت ما رفتیم اسناد. گروه سایه بیاریم یهویی بهمون حمله کردن وانگ هم گرفتن
شوکای.. کیا بودن که حمله کردن بهتون
چنگ.. نمیدونم فقط میدونم رئیس که بهشون دستور میداد مبارزه نمیکرد فقط دستور میداد
لیژان.. کجا بهتون حمله شد وانگ حالش خوبه
چنگ.. وانگ زخمی شد اونا دستگیرش کردن بهم گفتن اگه میخوایی نجاتش بدین باید به دهکده اخر جنگل بیایین
در ضمن گفت اگه به کسی چیزی بگم وانگ میمیره
شوکای.. افراد بردار میریم به دهکده حمله کنیم
دینگ یوشی ..این جوری که چنگ تعريف کرد به نظر میاد زیاد باشن ممکنه وانگ بکشن
شوکای.. مستقیم حمله نمیکنیم با نقشه پیش میریم
دینگ یوشی.. باید کمک بگیری
شوکای.. اگه به لئوو و پایتخت خبر بدیم ممکنه سروصدا بشه و وانگ بکشن راستش من میترسم کار افراد نیانگما باشه
لیژان ..یعنی چی ..چی داری میگی ؟
از وقتی اینجا اومدم فقط دردسر شروع شده و وانگ زخمی نمیدونم زنده هست یا مرده ژان معلوم نیست کجاست
- ۲.۰k
- ۲۳ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط