اشک رازیست

اشک رازیست
لبخند رازیست
عشق رازیست

اشک آن شب لبخند عشقم بود
قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی…

من درد مشترکم
مرا فریاد کن

شاملو
دیدگاه ها (۴)

خلاصه:داستان ما در مورد یه آقا پسر مغرور و خشن و پولدار که ی...

مقدمه:من اینجا...تنها در میان غوغای سکوت زندگیو تو...زخم خور...

بدون شرح

#عکس_نوشته #عاشقانه

🌿 بخش پنجاه‌و‌یکم — نامه‌ای به خدا در میان درد 🌿خدایا…من هنو...

#دوستت‌دارم‌نترس... گفتی: «می‌ترسم از احساسات طوفانی و وحشی‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط