فیک زندانی پارت ۳۲

پارت ۳۲ فیک زندانی:




ا.ت:جیمین،لطفا بزار برم

جیمین:امکان نداره

ا.ت:ازت خواهش میکنم

جیمین:نوچ

ا.ت:یاااااااا قسم میخورم نزاری برم میگم منتقلت کنن یه کشور دیگه .

جیمین:تو غلط میکنی، اصن تو چیکاره ای این وسط

ا.ت:هههه😏من همه کارم همه از من حساب میبرن
و وقتی انتقالت دادن به یه جای دیگه می بینی

جیمین:ببین ا.ت حواستو جمع کن فعلا در موقعیتی نیستی که اینجوری باهام حرف بزنی.

ا.ت:این درو باز کن وگرنه پشیمون میشی!

جیمین:چی گفتی؟؟؟ جرعت داری دوباره تکرارش کنی؟

ا.ت:گفتم این درو باز کن تا پشیمون نشدی(با داد)

جیمین:ببین تو کاری از دستت بر نمیاد پس گلوی خودتو جر نده

ا.ت خیلی خُبی زیر لب گفت

جیمین:چیزی گفتی؟
ا.ت:آره...... گفتم هرجور خودت راحتی


و ا.ت دست جیمین رو میگیره و میپیچونتش و کارت عبور از سلول رو از دستش بر میداره و پوزخند میزنه و از در خارج میشه.

جیمین:از این.........کارت ...... پشیمون میشی....... بیب

ا.ت:دیدار به قیامت آقای پارک،
راستی قبل از اینکه از این کشور خارجت کنم ازت تعهد میگیرم که دیگه این طرفا پیدات نشه. )(و یواش یواش از سلول جیمین دور میشه)


جیمین:دختره ی هرزه پدرتو در میارم... فقط منتظر باش که آزاد بشم.




ادامه در پارت بعد❤️
شرط نداریم هر موقع خودم تونستم واستون میزارم ولی شما هم لایک و کامنت بزارید که انرژی بیشتری داشته باشم بیشتر واستون بزارم☺️
دیدگاه ها (۳۲)

پارت ۳۳ فیک زندانی

فیک میخوام

سلااااام. من بعد مدت ها اومدم

خبر

پارت ۴۵ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۴۰ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط