تلفنی در جمجمه ام زنگ می زند
تلفنی در جمجمه ام زنگ می زند
و من
نمی توانم گوشی را بردارم
سال هاست شب و روز ندارم
اما بدبخت تر از من هم هست
او...!
همان کسی ست که به من زنگ می زند...
هیچ کس به درک خودش نرسیده است چه برسد
به فهم بی کسی های پیچیده ی من ...!
میدانی
این زندگی رو بهمون انداختن ...
رسول یونان
و من
نمی توانم گوشی را بردارم
سال هاست شب و روز ندارم
اما بدبخت تر از من هم هست
او...!
همان کسی ست که به من زنگ می زند...
هیچ کس به درک خودش نرسیده است چه برسد
به فهم بی کسی های پیچیده ی من ...!
میدانی
این زندگی رو بهمون انداختن ...
رسول یونان
- ۱.۷k
- ۰۶ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط