یاعععع

I NEVER ŁØVĒ YOU.....!🚶🏻‍♀
P/⁵↶

ا/ت ویو

منتظر بودم تا ماشین وایسه و من پیاده شم ولی
ماشین همونطوری داشت حرکت میکرد
شیشه جلو ماشینو نگاه کردم
داشتم کم کم میترسیدم
یه نگاهی به جونگ کوک کردم

+ هی آقا
مدرسه منو رد کردین میشه همینجا نگه دارید؟

جونگ کوک منو نگاه کرد
پوز خندی زد و بهم گف

× قرار نیس بری مدرسه
رو مخ منم دیگه راه نرو
فهمیدی؟

ترسیدم
نمیدونستم چیکار کنم

+ یع...یع...یعنی چی؟

بعد اینکه اینو گفتم عصبانی شد و سرم داد زد
× گفتم نرو رو مخممممم(با داد)

ولی همون موقع راننده حواسش پرت شد و تصادف کردیم

جونگ کوک ویو

خوردیم به یه ماشین
یهو سرم گیج رفت
چشامو باز و بسته کردم
دیدم داره از دماغم خون میاد
دور و برمو نگاه کردم
تار میدیدم

ا/ت ویو

چشامو باز کردم
میخواستم فرار کنم
در ماشیتو به زور باز کردم و فلنگو بستم
به سمت مدرسه رفتم
دم در مدرسه وایسادم تا نفس بگیرم
نفس نفس میزدم

+ خدایا.
چرا آخه


داشت گریم میگرف
قطره های اشک و عرق صورتم روی زمین میریخت

یهو یه صدای خیلی بلندی شنیدم
جونگ کوک بود

از دور داشت به سمتم میومد
رنگش پَریده بود ومعلوم بود عصبانی بود

× هی تو
صبر کن کاریت ندارم

ترسیدم و بدو بدو رفتم تو مدرسه
بیرونو نگاه کردم
داشت همینجوری میومد
منم سریع رفتم داخل
تو حیاط همونجوری داشتم میرفتم داخل کلاسم که یهو....
دیدگاه ها (۶)

I NEVER ŁØVĒ YOU.....!🚶🏻‍♀P/⁶↶ا/ت ویوداشتم میرفتم داخل کلاسم...

#مینی_فیکوقتی وسط عملیات پریود میشی🤣😂نامجون:چرا بهممممم نگفت...

پخش کنید اصکی اجباریه...

بگید:/

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟒عشق مافیاویو بورام ساعت 8:30 از تخت اومدم بیرون یه دوش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط