دیروز یِکی بِهِم گُفت بُرو بِمیر...خوآستَم بگیرَم بَغَلِش کُنم بِبوسَمِش...مُدَت هآ بود کَسی وآسَم هَمچینآرزویِ قَشَنگی نَکَردِه بود...!