فیک عشق ابدی

صدای بلندی از اتاق اومد

جیمین من دوست دارم عشقم چطور با اون لوس رفتی تو رابطه احمقی من اونو میشناسم لوسه سر مسخره ترین چیز عرعر میکن

دهنتو ببندددددد گمشو کثافت دیگه نبینمت هااااا هری

که در باز شد دختره اومد بیرون نگاهی به من کرد گفت
ببین جیمین فقط بخاطر اینکه نجات پیدا کنه باهات اینجوری رفتار میکنه گفتم فکر های دیگه ای نکنی


اشک هام جاری شد از در بیرون رفت

جیمین: جانهو برو اتاقت

جانهو: چی چیشده

جیمین:( با حالت داد و اعصبانی) گفتم برو اتاقتتتتتتت تا کاری دستت ندادم

نمیزارم هرکاری دلش میخواد بکنه

جانهو: نمیرم حقم نداری سرم داد بزنی چطور به خودت اجازه میدی اینجوری رفتار کنی هر وقت عشقت میکشه خوب باشی یا بد میرم وسایلم جمع کنم یا منو برسون یا خودم میرم

بعد با سرعت رفتم اتاقم کیفم کتاب هام اینارو برداشتم بعد از. اتاق ببرون زدم

جیمین: کجا میری جانهو

جانهو: به تو ربطی نداره برو اون ور

جیمین: معذرت. میخوام بیا بریم بیرون هوا بخوری

جانهو: گفتم برو اون ور

جیمین: جانهووو اذیتم نکن عشقم

جانهو: او اون کی بود چرا باید بهم میگفت تو بخاطر کارت مجبوری با من اینجوری رفتار کنی

جیمین: جانهو بهت توضیح میدم باشه الان بیا صبحانه بخوریم حرف میزنیم
دیدگاه ها (۰)

فیک عشق ابدی

فیک عشق ابدی

این اتاق کامل جانهو

این هام حیاط های خانه شونن

فیک عشق ابدی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط