part

part25
-میام بیرون
لیکسی: من اومدم
هیون: خوش اومدی گوگولییی
لیکسی: مسی
هیون: بیا بشین که باید یه کم ساعت بگذره بعد
لیکسی: چیییی برای چی؟
هیون: تنبیهت -لبخند شیطانی
لیکسی: نه نه نه غلط کردم وای نکن
هیون: نوچ نمیشه امشب درد میکشی تا بفهمی
لیکسی: چطوری دلت میاد
هیون: به سادگی واسه این لحظه خیلی برنامه ریختم
لیکسی: هیونننن خیلی خریی
هیون: جرمت رو سنگین نکن بچه
لیکسی: ایشششششششش باشه
هیون: افرین راستی بیا ببین چی واست خریدم
-عروسک ها رو میاره و میده به فلیکس
هیون: بیا اینا مال توعه
لیکسی: اع این عروسک هاااااا واییی مسیی
خیلی دلم می خواست
هیون: میدونم کوچولو
-اروم ل.ب.ش رو م.ی.ز.ا.ر.ه رو ل.ب لیکسی ...............
دیدگاه ها (۳)

part26-جدا میشه لیکسی: چرا انقدر یهویی هیون: ببخشيد که بهت ن...

part27لیکسی: واییی هیون: آماده ای لیکسی: آره خیلی درد داره ه...

لباسی که پوشید ( ببخشيد یادم رفت بزارم برای پارت ۲۴ هست)

اون دونفر تهکوک:)

چرا حرف منو باور نمیکنی

Parallel Hearts

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط