من در این تاریکی

من در این تاریکی
فکر یک بره‌ی روشن هستم
که بیاید علف خستگی ام را بچرد.
من در این تاریکی
امتداد تر بازوهایم را
زیر بارانی می بینم
که دعاهای نخستین بشر را تر كرد.
من در این تاریکی
در گشودم به چمن‌های قدیم،
به طلایی هایی ، که به دیوار اساطیر تماشا کردیم.
من در این تاریکی
ریشه‌ها را دیدم
و برای بته‌ ی نورس مرگ، آب را معنی کردم.

#سهراب_سپهریi
دیدگاه ها (۰)

در قمارِ غمِ عشق،دل من بردی و با دست تهی،منم آن، عاشق بازنده...

به قول شاملو:برای من برای دردهایمبرای ما برای این همه تنهایی...

نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفتپرده ی خلوت این غمکده بال...

تو را خبر ز دل بی‌قرار باید و نیستغم تو هست ولی غمگسار باید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط