شهریور عاشق انار بود

شهریور عاشق انار بود
اما هیچ وقت حرف دلش را به انار نزد
آخر انار شاهزاده ی باغ بود
تاج انار کجا و شهریور کجا !
انار اما فهمیده بود
میخواست بگوید او هم عاشق شهریور است
اما هر بار تا می رسید فرصت شهریور تمام میشد
نه شهریور به انار میرسید
و نه انار میتوانست شهریور را ببیند
دانه های دلش خون شد و ترک برداشت
سالهاست انار سرخ است
سرخ از داغی و تندی عشق
و قرن هاست شهریور بوی پائیز می دهد....
دیدگاه ها (۱۵)

ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﭘﺮﻭﺭ ﺍﺳﺖ , ﺗﻮ ﺁﺷﻨﺎ ﺑﻤﺎﻥ ... ﺗﻮ ﭘﺎﯼِ ﺧﻮﺑﯽ...

من رابطه هایی را دوست دارم که دو طرفه اند... هردو میکوشند بر...

وصیت کرده‌امقلبم رابه کسی شبیه خودم بدهند ،می‌خواهم بعد از م...

عشق ما گوزن بود !بزرگ و قوی ...اما چیزهای قوی‌تری هم وجود دا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط