sorry

sorry....
p.5

ویو کوک

بعد صحبت با تهیونگ رفتیم پایین..
جیمین اومده بود...
صبحانه خوردم...تهیونگ و جیمین خورده بودن...
بعد خوردن صبحانه رفتم پیششون نشستم..که برام پیان اومد...تهیونگ بود..

پیام:الان وقتشه...

بلند شدم...
و خواستم برم طبقه بالا که جیمین گفت...

جیمین:کجا بانی؟
کوک:اممم ..میرم اتاقم...
جیمین:ول کن بیا پیش من ببینم...
ته:داداش.. چیکارش داری؟ ولش کن..
جیمین:هممم..اوکی

رفتم بالا استرس داشتم..وارد اتاق جیمین شدم...اول رفتم به سمت اون گاوصندوق که میدونستم کجاست...چند بار رمز زدم نیومد..دیگه داشتم ناامید میشدم..که دیدم باز شد..تاریخ تولد من بود...ناراحت شدم که دارم چیکار میکنم...ولی خبب من همیشه طرف جیمین بودم...ولی خب شاید یکبار هم تهیونگ درست بگه..رفتم سراغ دومی..اونم چند بار زدم ولی باز نشد کمی فکر کردم..شاید تاریخ تولد تهیونگ باشه...اوه..باز شد..درست بود..مدارک رو گرفتم و سریع رفتم اتاقم...و برای تهیونگ پیام فرستادم...

ویو تهیونگ..

داشتم با جیمین حرف میزدم..که از طرف جونگ کوک پیام اومد..
پیام:انجام دادم...
روبه جیمین کردم و گفتم:

ته:ته داداش..من کار دارم باید برم...
جیمین:امم.اوکی..زود برگرد نگران میشم..
ته:چشم..

رفتم بالا مدارک رو از کوک گرفتم و رفتم پیش مینهو....مدارک رو بهش دادم..

ته:بیا اینم مدارک..
مین هو:خوبه..هردومون سود میکنیم...
دیدگاه ها (۲۲)

sorry...p.6سه روز بعد...ویو نویسنده...با گام های تند تو دفتر...

sorry....p.7ویو نویسندهتو دفتر جیمین..مین هو:سلام مستر پارکج...

sorry....p.4فردا صبح...ویو جونگ کوکامروز تعطیل بودم....برا ه...

شمایید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط