پارت جدید
ویو ساکورا
با چیزی که دیدم دهنم وا موند یه دشت پر از گل های ابی که درخت ها احاتشون کرده بود توی شب حالت گل ها ، گل های شب تاب بودن خلییی زیبا بود اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که ازش نقاشی کنم وسایلم ورداشتم رفتم جلو روی چما نشستم وشروع کردم به نقاشی کشیدن
ویو ایاتو و لایتو
دوتایی توی راهو مدر سه به سمت در خروجی میخواستیم بریم که سوبارو جلوم گرفت
سوبارو =باز لایتو چه اتیشی میخوای بسوزونی هاننن (با داد)
لایتو = اوه نه سوبارو کون دوباره
که کاناتو سرشو از پنجره کلاس بیرون اورد
کاناتو =بدون من میخوای خون بخورین تدی تشنه شه
تازه رجی رفته دنبال شو فقط ۳ ساعت وقت داریم
لایتو دستاشو به هم میماله
لایتو=یوش (خوب) حالا که تعدادمون زیاده اون پیچی چانم راحت پیدا میشه
ایاتو = وسوال اینکه این پیچی چان کیه
لایتو= اسمش ساکورا بود با موهای صورتی و چشای ابی
کاناتو= من میشناسمش
لایتو= از کجا ؟ شیطون بالا نکنه....
که کا ناتو حرف لایتو قطع کرد
کا ناتو= نه همه مثل تو نیستن
همه زدن زیر خنده انگار سال ها نخندیده بودن
قیافه لایتو😐 که ایاتو دستش گذاشت روی شونه لایتو
ایاتو= کاناتو عالی بود
ویو ساکورا
نمیدونم چقدر گذشت ولی فکر کنم یه ساعتی گذشت نقاشی تموم کردم تا خواستم وسایلو جمع کنم که دیدم یه نفر بغل خوابیده چون ترسیده بودم جیغ خفیفی کشیدم
شخص ناشناس = خفه شو
من دیگه فرصت نذاشتم با اینکه میخواستم مشت بزنم تو دهنش ولی باید راه خونه رو باید پیدا میکردم بخاطر همین وسایلو تند جمع کردم تا خواستم بلند شم دست من گرفت و روم خیمه زد چش تو چش شدیم دقت کردم همونی بود که دخترا جلو مدرسه با پنچ تا دیگه
شخص ناشناس = اگه بیدارم نکرده بودی این اتفاق نمی افتاد
خواست خونمو بخوره که با صدایی که اومد متوقف شد
لایک ❤️
کامنت🦋
فالو فراموش نشه 💌
با چیزی که دیدم دهنم وا موند یه دشت پر از گل های ابی که درخت ها احاتشون کرده بود توی شب حالت گل ها ، گل های شب تاب بودن خلییی زیبا بود اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که ازش نقاشی کنم وسایلم ورداشتم رفتم جلو روی چما نشستم وشروع کردم به نقاشی کشیدن
ویو ایاتو و لایتو
دوتایی توی راهو مدر سه به سمت در خروجی میخواستیم بریم که سوبارو جلوم گرفت
سوبارو =باز لایتو چه اتیشی میخوای بسوزونی هاننن (با داد)
لایتو = اوه نه سوبارو کون دوباره
که کاناتو سرشو از پنجره کلاس بیرون اورد
کاناتو =بدون من میخوای خون بخورین تدی تشنه شه
تازه رجی رفته دنبال شو فقط ۳ ساعت وقت داریم
لایتو دستاشو به هم میماله
لایتو=یوش (خوب) حالا که تعدادمون زیاده اون پیچی چانم راحت پیدا میشه
ایاتو = وسوال اینکه این پیچی چان کیه
لایتو= اسمش ساکورا بود با موهای صورتی و چشای ابی
کاناتو= من میشناسمش
لایتو= از کجا ؟ شیطون بالا نکنه....
که کا ناتو حرف لایتو قطع کرد
کا ناتو= نه همه مثل تو نیستن
همه زدن زیر خنده انگار سال ها نخندیده بودن
قیافه لایتو😐 که ایاتو دستش گذاشت روی شونه لایتو
ایاتو= کاناتو عالی بود
ویو ساکورا
نمیدونم چقدر گذشت ولی فکر کنم یه ساعتی گذشت نقاشی تموم کردم تا خواستم وسایلو جمع کنم که دیدم یه نفر بغل خوابیده چون ترسیده بودم جیغ خفیفی کشیدم
شخص ناشناس = خفه شو
من دیگه فرصت نذاشتم با اینکه میخواستم مشت بزنم تو دهنش ولی باید راه خونه رو باید پیدا میکردم بخاطر همین وسایلو تند جمع کردم تا خواستم بلند شم دست من گرفت و روم خیمه زد چش تو چش شدیم دقت کردم همونی بود که دخترا جلو مدرسه با پنچ تا دیگه
شخص ناشناس = اگه بیدارم نکرده بودی این اتفاق نمی افتاد
خواست خونمو بخوره که با صدایی که اومد متوقف شد
لایک ❤️
کامنت🦋
فالو فراموش نشه 💌
- ۸۲۸
- ۲۰ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط