فرشته زندگی من..

" فرشته زندگی من..:

با برخورد نور خورشید چشماش رو باز کرد..
نگاهی جای خالی تخت انداخت
به طرف گوشیش که اون طرف تخت بود چرخید
9:27..
پروازی که هیسونگ باهاش میرفت ساعت
9 حرکت می‌کرد..
لعنتی..
چطور تونست خواب بمونه..
پسر امروز به ژاپن میرفت و قرار بود اونو با یه صبحانه خوب همراهی کنه..

- اههه لعنت بهت یونا چطور خواب موندم.

همونطور که خودش رو سرزنش می‌کرد
با درد بدی که زیر شکمش حس کرد یک باره توی خودش جمع شد و ناله ضعیفی کرد..

امروز دومین روزی بود که پریود شده بود..
معمولا زمانی که مریض میشد درد خیلی بدی داشت..دقیقا مثل دیشب..

به سختی از جاش بلند شد..
درد بدی داشت
خیلی بد..

با فشردن دستگیره در از اتاق خارج شد..
همونطور یکی از دستاش روی کمرش بود قدم هاش رو برمی‌داشت...


نگاهی به میز نهارخوری انداخت..
یک رامیون و یک برگه کوچیک روی اون بود
به آرومی روی صندلی نشست
و نامه رو باز کرد..

.. به فرشته زندگی من..

چاگی متاسفم که بیدارت نکردم
میدونم الان ناراحتی که نتونستی منو همراهی کنی ولی لطفا خودت رو سرزنش نکن..
راستش وقتی صبح چهره غرق خوابت رو دیدم دلم نیومد همچین فرشته ای رو از خوابش بیدار کنم..
امیدوارم که رویای منو دیده باشی خانم لی
چون در غیر این صورت نمیتونم دلیل لبخند هاتو درک کنم کککک..
مرسی که هستی چاگیاا ^^


از طرف تنها عشق زندگیت
لی هیسونگ.
پیش نویس

چرا بهم نگفتی حالت خوب نیست؟؟..

•°•°•°•°•°•°•°•°•°
قطره اشکی از چشماش چکید..
هیسونگ قطعا بهترین اتفاق زندگی دختر بود..
دستاش رو به طرف چشماش برد و اشکاش رو پاک کرد
- لی هیسونگ چطور میتونی منو اینطور عاشق خودت کنی..

" ما اینیم دیگه

با وحشت به پشتش نگاه کردی‌..
پسر درحالی که به چهارچوب در تکیه داده بود چشمکی برا دختر زد..

- تو‌..تو..چط..این جا چی کار میکنی؟

چهره ملایم پسر به چهره ای اخمو تغییر کرد
نایلون قرص های مسکن رو که تو دستاش بود رو روی میز گذاشت

" واقعا فک کردی وقتی حالت خوب نیست
میزارم تنها بمونی؟

دختر خنده آرومی کرد
درسته..اون همیشه حواسش به دختر بود
تو همه حال..تو هر شرایطی..

- چطور میتونم مریض باشم
وقتی تو رو دارم..

امیدوارم مورد مورد رضایتتون باشه..


#یوری
#هیسونگ
#انهایپن
#سناریو
#تکپارتی
دیدگاه ها (۴)

دسته گل دوست داشتنی

دسته گل دوست داشتنی

سلام!امیدوارم حالتون خوب باشه..یوری هستم 💗فیک و سناریو و تک ...

خوب روز دختر بود ولی من خیلی مریض شدم و خوب اصلا به حرفام تو...

ازدواج نافرجام 》⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩ پارت 76 ⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩ دختر...

منو ببخش کوچولو …بعد از یک حموم دلنشین ، به همراه فنجونی قهو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط