وانشات جونگ کوک ازدواج اجباری پارت ۷
سیلام سیلام بنده بالخره گول گشادی را شکست دادم و آمدم و برای شما عزیزانی که حمایت میکنید پارت بعد رو بذارم ببین اگر حمایت نمیکنی وقت منو نگیر نا عزیز خوب مادر گرامی بنده پارت های قبل رو خونده بود و گوشی رو نمی داد و اینترنتم قطع کرده بود الحمدلله ولی خوب من .....
.
.
.
پارت: ۷
.
.
.
.
ویو تو :
صبح که از خواب پاشدم بقل کوک بودم محکم بقلم کرده بود و نفسای گرگش به صورتم می خورد میدونب بقلش که بودم یه حس آرامش بدون توصیف داشتم انگار که دنیا رو بهم داده بودن ولی خوب یاد دیشب که افتادم قرمز شدم ( من حساب کردم از اول فیلم تا الان میلیون ها بار قرمز شدی بچه جان بسه تورو به جون عزیزت بسه انگار نه انگار خودم این وانشاتو نوشتم نه 🤣🤙👌🤦♀️)
کم کم دیدم که کوک داره بیدار میشه آروم آروم چشای نازشو باز کرد و با اون چشای تیله ایش به من نگاه می کرد
کوک : چاگیا صبحت بخیر
تو : صبح تو ام بخیر
کوک : ااوومم دیشب خوش گذشت
تو : بد نبود
کوک : دردت که نیومد
تو : فقط یه کوشولو
کوک : خوب پس بیا دلتو ماساژ بدم
تو :باش (با حالت کیوت )
کوک آروم آروم شکمم رو ماساژ می داد خیلی خوب بود حس آرامش بهم میداد
.
.
پنج مین بعد
کوک : بهتر شدی عشقم
تو : آله
کوک : خوب باشه من میرم پایین میزو بچینم تو یکم استراحت کن زود بیا
تو : باشه ممنون
کوک رفت پایین و تو بعد ۵ دقیقه از تخت پاشدی و رفتی لباس پوشیدی بعد رفتی دستشویی و بعد از ادرار فیش واش و ضد آفتاب و مرطوب کننده زدی بعدشم مسواک زدی و یک بادی اسپلش ( بچه ها روتین صبح ها و شباش ایناس اصلنم روتین خودم نیستا😅🙄)
رفتم پایین و دیدم کوک میز رو چیده و منتظره من بیام منم یه آستین کوتاه با شلوارک کوتاه نارنجی از جنس پفکی تنم بود
بعد منم لبخند قشنگی زدم و رفتم رو سندلی بقلی کوک نشستم
تو : میگم کوکی آجوما نیست ؟
کوک : نه عشقم ۱ ماه رفته تعطیلات پیش نوه هاش
تو : آها
کوک : خوب هنز ازم خجالت میکشی
تو : آره یکمی
کوک : عب نداره بعدا از خودتم باهام راحت تر میشی
بعد کوک با نون تست بدام لقمه می گرفت و عین بچه ها میذاشت تو دهنم
.
.
.
.
.
.
خوب تین پارت آن تموم شد حمایت کنین تا پارت بعد رو بذارم مگرنه دیگه کلا این وانشاتو ادامه نمیدم
بای خوشگله 😁🥰😍🤩😘😆
.
.
.
پارت: ۷
.
.
.
.
ویو تو :
صبح که از خواب پاشدم بقل کوک بودم محکم بقلم کرده بود و نفسای گرگش به صورتم می خورد میدونب بقلش که بودم یه حس آرامش بدون توصیف داشتم انگار که دنیا رو بهم داده بودن ولی خوب یاد دیشب که افتادم قرمز شدم ( من حساب کردم از اول فیلم تا الان میلیون ها بار قرمز شدی بچه جان بسه تورو به جون عزیزت بسه انگار نه انگار خودم این وانشاتو نوشتم نه 🤣🤙👌🤦♀️)
کم کم دیدم که کوک داره بیدار میشه آروم آروم چشای نازشو باز کرد و با اون چشای تیله ایش به من نگاه می کرد
کوک : چاگیا صبحت بخیر
تو : صبح تو ام بخیر
کوک : ااوومم دیشب خوش گذشت
تو : بد نبود
کوک : دردت که نیومد
تو : فقط یه کوشولو
کوک : خوب پس بیا دلتو ماساژ بدم
تو :باش (با حالت کیوت )
کوک آروم آروم شکمم رو ماساژ می داد خیلی خوب بود حس آرامش بهم میداد
.
.
پنج مین بعد
کوک : بهتر شدی عشقم
تو : آله
کوک : خوب باشه من میرم پایین میزو بچینم تو یکم استراحت کن زود بیا
تو : باشه ممنون
کوک رفت پایین و تو بعد ۵ دقیقه از تخت پاشدی و رفتی لباس پوشیدی بعد رفتی دستشویی و بعد از ادرار فیش واش و ضد آفتاب و مرطوب کننده زدی بعدشم مسواک زدی و یک بادی اسپلش ( بچه ها روتین صبح ها و شباش ایناس اصلنم روتین خودم نیستا😅🙄)
رفتم پایین و دیدم کوک میز رو چیده و منتظره من بیام منم یه آستین کوتاه با شلوارک کوتاه نارنجی از جنس پفکی تنم بود
بعد منم لبخند قشنگی زدم و رفتم رو سندلی بقلی کوک نشستم
تو : میگم کوکی آجوما نیست ؟
کوک : نه عشقم ۱ ماه رفته تعطیلات پیش نوه هاش
تو : آها
کوک : خوب هنز ازم خجالت میکشی
تو : آره یکمی
کوک : عب نداره بعدا از خودتم باهام راحت تر میشی
بعد کوک با نون تست بدام لقمه می گرفت و عین بچه ها میذاشت تو دهنم
.
.
.
.
.
.
خوب تین پارت آن تموم شد حمایت کنین تا پارت بعد رو بذارم مگرنه دیگه کلا این وانشاتو ادامه نمیدم
بای خوشگله 😁🥰😍🤩😘😆
- ۷.۱k
- ۱۸ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط