گل اندامی که می دادم به خون دیده آبش را

گل اندامی که می دادم به خون دیده آبش را
چسان بینم که گیرد دیگری آخر گلابش را؟😔

#صائب_تبریزی
دیدگاه ها (۷)

یکی را دوست دارمولی افسوس او هرگز نمیداندنگاهش میکنم شایدبخو...

#داستان_شبشبی مار بزرگی برای پیدا کردن غذا وارد دکان نجاری م...

چپتر ۹ _ آرکانیوم و جنونماه ها گذشت...و سکوت خانه کوچک لیندا...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط