بوسههایم ابری میشوند و


بوسه‌هایم ابری می‌شوند و
پشت‌سرت
آسمان، آسمان فرو می‌ریزند
و مثل پرستویی
کنار پنجره اتاق‌ات می‌خوابند و
سراغ‌ات را می‌گیرند
هرجا که بوی تو باشد
همان‌جا فرو می‌ریزند
بوسه‌هایم نیز مثل خودم
نه مادر دارند، نه وطن
و نه کسی که غم‌خوارشان باشد
بوسه‌هایم تکه ابری بی‌مرزند
و گردباد سبزِ عشق
که یک‌سر سراغ تو را می‌گیرند
اگر شبی زمستانی و یخ‌بندان
صدایی از پشت درِ خانه‌ات شنیدی
بدان ابرِ بوسه‌های من است
که دارد درِ خانه‌ات را می‌کوبد.
#لطیف_هلمت
دیدگاه ها (۶)

هرگز نام محبوبم را از من نپرسیدمی‌ترسم عطرِ او به مشامتان بر...

ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می کنمتو کعبه‌ای هر جا رو...

‌موطن آدمی را بر هیچ نقشه ایی نشانی نیستموطن آدمی تنها در" ق...

گر نباشد هر دو عالم گو مباشتو تمامی با توام تنها خوش است #عط...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط