به چشمهایم زل زد و گفت

به چشم‌هایم زل زد و گفت:
"با هم درستش می‌کنیم ..."
چه لذتی داشت این با هم!
حتی اگر با هم هیچ چیزی هم درست نمی‌شد حتی اگر تمام سرمایه‌ام بر باد می‌رفت، حسی که به واژه‌ "با هم" داشتم را با هیچ چیزی در این دنیا معاوضه نمی‌کردم ...
تنها کسی که وحشت تنهایی را درک کرده باشد، می‌تواند حس من را در آن لحظات درک کند ...

#لیلیان‌هلمن🍃🌸
دیدگاه ها (۰)

در من امیدی‌‌ستمی‌آید و می‌روداما هرگز نمی‌گویمش بدرود..#محم...

همه‌چیز خاطره‌ها،‌‌ گفتگوها، بوسه‌ها، هم‌آغوشی پیکرهای دلداد...

آنقدر در دلم هستی...که حتی دیگر...به ذهنم هم نمی‌رسی...#جمال...

تو را به ترانه‌ها بخشیدمبه صدای موسیقیبه سکوت شکوفه‌هاکه به ...

به چشم‌هایم زل زد و گفت: «با هم درستش می‌کنیم». چه لذتی داشت...

#داستان_شبشبی مار بزرگی برای پیدا کردن غذا وارد دکان نجاری م...

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط