سناریو

ایندفعه واستون سانزو هم آوردم.
اگر موقع لباس عوض کردن اشتباهی بیان تو اتاق:

هانما:نیشخند میزنه و میگه بدون لباس خوشگل تری بیبی ددی و میاد داخل و......صلوات

ران:همون دم در نیشخند قشنگ میزنه و وایمیسه خوب دید میزنه و میگه تو فقط مال منی بیبی تو هم دعواش می‌کنی میگی گمشو بیرون ولی دیگه دیره


ریندو:اول تعجب میکنه ولی اونم منحرفه و اون دیگه بدون هیچ سخنی بهت لبخند میزنه و نزدیک میشه


سانزو:خب...اونم منحرفه وقتی میبینتت ی لبخند بهت میزنه و میگه اوه بیبی چی رو داری مخفی می‌کنی تو هم که حسابی سرخ شدی با دعوا بهش میگی گم شه اونم میگه ایندفعه رو میتونی در بری

مایکی:وقتی وارد میشه کلا جا میخوره و فورا درو می‌بنده و از پشت در میگه ببخشید متوجه نشدم

کازاتورا:کلا جا میخوره و جفتتون سرخ می‌شید به صورتت زل میزنه و میگه..ب... ببخشید و با ی لبخند ساده می‌ره بیرون

چیفویو:این بچه هم خیلی پاکه فورا سرخ میشه و درو می‌بنده و با صدای بلند میگه ببخشید من چیزی ندیدم

باجی:اونم وقتی درو باز می‌کنه و تو رو میبینه کمی سرخ میشه درو نیمه می‌بنده و بدون اینکه نگاهت کنه دعوات می‌کنه و میگه چرا در رو نبستی

میتسویا:قرمز میشه و چشماش رو می‌بنده و بدون اینکه بره بیرون میگه باکا چرا در رو نمیبندی

ایزانا:وقتی میاد داخل چشمش اول به اندامت میوفته بعد به صورتت نگاه می‌کنه و یه لبخند میزنه و میگه لباس عوض کردن حواس میخاد بیبی

پایان به خاطر اینکه ایندفه سانزو رو آوردم لایک کنید.
#سناریو
#وانتشات
#انیمه
#سانزو
#کازوتورا
#توکیو_ریونجرز
#انتقام_جویان_توکیو
#مایکی
#میتسویا
#ران
#ریندو
#چیفویو
#باجی
#ایزانا
دیدگاه ها (۳)

سناریو

پادشاه من

پادشاه من

کلیپ انیمه

خانواده ام ::

شاگرد انتقالی پارت ۶۳

| ازتو تا ابدیت | فصل اول ~ بخش اول ~ چپتر چهارم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط