تو تلگرام بفرستش

ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺩﯼ ﻧﺰﺩ ﺣﮑﯿﻤﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺍﯼ ﺣﮑﯿﻢ !
ﭼﺮﺍ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﯾﮏ ﮔﻞ ﺭﺯ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ
ﻣﯿﻤﯿﺮﺩ ﺭﺍ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ؟
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻡ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺯﻧﺪﻩ
ﻣﯿﺸﻮﻡ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ؟
ﺣﮑﯿﻢ ﮔﻔﺖ : ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﻡ تو تلگرام بفرستش😆
دیدگاه ها (۱۵)

تو ایران مد نشه صلوات😐 😂

قهر که میکنیبیابوسه هایت را پس بگیر!!!

گاهی وقتها آدم از اوقات خوب زندگی بی خبر استتا اینکه همه چیز...

همه ی دخترها شاعرند...نویسنده اندمغزشان پر است از داستان ها ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط