شبی سرد است

شبی سرد است!
راهی دور
پایی خسته
منی افسرده
دنیایم پر از تیرگی
چراغ ها مُرده
فکر تاریکی و ویرانی
نه پای رفتن
نه جای ماندن
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر،سحر نزدیک است!
دیدگاه ها (۳)

مویرگ های ترکیده مغزمسلول های مُرده تنماعصابم تحلیل رفته امچ...

اینکه من الان کجا وایسادم،همش برمیگرده به چیزایی که برام تمو...

بعد مدت ها نوتیفیکیشن پیامش افتاد رو گوشیم!سنگ شدم.زهر شدم.ی...

اون شب تا خود صبح نگاهش کردم.میخواستم ببینم حرفای بقیه راسته...

army_aa is talking:📜: سطر اول داستان ما....Part 4بعد از آن پ...

رمان

شاخ طلا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط