یک جاهایی بدون اینکه کسی متوجه شود

یک جاهایی بدون اینکه کسی متوجه شود
ناگهان جوهـرت ته میکشد ...
هی روی کاغذ کشیده میشوی
اما فقط جـا می اندازی
مُدام میکشند ..
تکانت میدهند
با تمامِ قدرت ...

یادشان میرود چقدر برایشان بودی ..
چقدر قطع و وصل شدی بخاطرشان !
خیلی جاها کمرنگ شدی که اذیت نشوند
و چه جاها که پر رنگی ات قند در دلشان آب کرد ...
ولی حالا
اصلا توجهی نمیکنند که چیزی از تـو باقی نمانده !
نمیفهمند که چقدر خودت را کم آورده ای ...
به آسـانی
دست میکشند ..
رها میکنند !
چون دیگر به کارشان نمی آیی ..

از من میشنوی
مراقبِ جوهـرت باش
خیلی ها ارزشش را ندارندظ
که بخاطرشان خط خطی شوی
دیدگاه ها (۲)

اگر وحید مرد باشه وحیده زناگر سعید مرد باشه سعیده زناگر حمید...

میخندم! ساده میگیرم؛ ساده میگذرم... با هرسازے میرقصم! نـﮧ ای...

{בפ֗ـتــــــرم} בیگـــــــر...  گاهـــے בلــم بـــﮧ انــבازه...

ـــــــــــــــ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط