از یه عشق کهنه خاطره دارم سرد و مات و بی روحخیره به دیوا

از یه عشق کهنه خاطره دارم سرد و مات و بی روح خیره به دیوارم
میشینم کنار کسی که دوسش ندارم
رفت و زنده بودن مثل عذابه رفت و باورم شد زندگی یه خوابه
حس می کنم امشب تموم شهر زیر آبه
آخرین باره اینجوری عاشق میشم دل به هرکی میدم نمی مونه پیشم
مثل شمع روز به روز از عشقش آب میشم
توی آینه خودمو نمی بینمو بعد اون دیگه به همه بدبینمو 
دوست دارم بشکنم بغض سنگینمو
با من نموند با من نموند تموم شد اون روزای خوب
نقطه ضعف من بود یه دل ساده فکر میکردم عشق بینمون زیاده
کاشکی می دونستم یه عمره تکیه م به باده
گریه کردم امشب که دلم وا شه غیر ممکنه تو دلش کسی جا شه
بعد من محاله کسی رو دوست داشته باشه
هر کاری کرد از روی لجبازیه رفت با اونایی که واسشون بازیه
اگه بی من خوشه دل من راضیه


#deldadeh

https://telegram.me/delam_taghat_nadareh
دیدگاه ها (۱)

ساکتـــــم........نـه اینــکه فـرامـوشتـــ کـــرده باشــم......

یڪے ﻣﻬﺮﺑﺎنے ﺍﻡ ﺭﺍ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮔﺮﻓﺖ ...ﺩﻡ ﻧﺰﺩﻡ !یڪے ﺻﺪﺍﻗﺘﻢ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﻳ...

https://telegram.me/delam_taghat_nadareh+ حس میکنم حالت خیلی...

راســـــتــــی خـــــــــــدا...مــدتـــــهــاســت ســــرم د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط