رفتم سمت کوک که
𝚙𝚊𝚛𝚝13
رفتم سمت کوک که
کوک.. خیلی خوشگل شدی لیدی
ات.. توهم جذاب شدی (از خجالت لپاش گل میندازه)
کوک.. (پوزخند به خجالت ات)
سوار ماشین میشیم و به سمت فرودگاه حرکت میکنیم
ویو توی فرودگاه
ویو ات
رسیده بودیم فرودگاه روی یه صندلی نشسته بودم که
کوک.. گرسنه نیستی پرنسس؟
ات.. یکم
کوک.. من میرم یه چیزی بگیرم
ات.. کوک نرو
کوک..(خنده شیطانی)چرا
ات.. ساعت هشت و نیمه الان دیگه باید بریم
کوک.. عااا الان میام پس
ات.. کوکک
که کوک هیچ توجهی به صدا زدن ات نمیکنه و به سمت کافه فرودگاه حرکت میکنه
ویو ات..
به مانیتور خیره بودم که
پرواز مستقیم کره به چین ۱۵ دقیقه دیگر
اههه پس این کوک کجاست که دیدم یکی کنارم نشست کیفمو برداشتمو
ات.. دیرمون شد فقط ۱۵ مین مونده کجا رفتی هان اصلا واستا ببینم ۱۵ مین پیش کدوم گور بع گوری بودی هان نکنه رفتی عشقتو ببینی
که تا برگشتم به سمتش دیدم جیمینه
از خجالت لپام موژ موژ شد و فهمیدم که لپام گل انداخت
جیمین.. اره اومده بود پیش من(خنده)
ات.. یا جیمینا تو اینجا چیکار میکنی
جیمین.. هیچی امروز پرواز داشتم رفتم یه قهوه بگیرم که همسر جنابعالی و دیدم که گفت اینجایی اومدم پیش زنداداشم
ات..(خنده) کوک کجاس؟
جیمین.. فک کنم تا الان سفارشارو گرفته باشه
ات.. عااا راستی کجا میخوای بری
جیمین.. باهم میریم چین😂😂
ات.. واقعاااا(ذوق)
جیمین.. اره
داشتیم حرف میزدیم که کوک اومد
کوک.. خب بریم دیگه
ات.. یکمی دیر نشد
کوک.. نه دیگه به موقع اومدم
که کوک سفارش هارو داد به ات و خودش شیر موزشو برداشت و شرو کرد به خوردن
ات هم سفارش هارو داد به جیمین و خودش هم شیر موز و صبحانه بسته بندی شدش و برداشت و شروع کرد به خوردن و جیمین هم قهوه اش و سر کشید
مهمان دار.. پرواز کره به چین پنج دقیقه دیگر به وقت کره
پسرا چمدون هارو برداشتن و به سمت ورودی حرکت کردیم
ویو توی هواپیما
شماره صندلی من 32 و کوک ۳۰ بود از هم جدا بودیم ولی جیمین اصلا نگاهی به بلیطش نکرده بود و تازه بازش کرد که دیدم صندلی جیمین بین ما دوتاست
از خوشحالی جیغ ارومی کشیدم چون میشد جامون و عوض کنیم که
مهماندار.. خانم لطفا اروم
ات.. عذر میخوام
و مهماندار سری به نشانه تایید نشون داد
خلاصه که ات و پسرا نشستن و بعد نیم ساعت
ویو ات
خیلی خوابم میومد برا همون سرمو به صندلی تکیه دادم و خوابیدم
و طبق معمول کوک و جیمین تا خود چین بیدار بودن و چیزی نگفتن
ویو سه ساعت بعد
ویو اد
ویو توی چین
پایان پارت ۱۳
خب شرط واسه پارت بعدی ✨
سه تا فالو🦋
پنج تا کامنت 🍃
پنج تا هم بازنشر🤍
لایک هم دوست داشتید بکنین جازه بدین بهم🥺😂😂
رفتم سمت کوک که
کوک.. خیلی خوشگل شدی لیدی
ات.. توهم جذاب شدی (از خجالت لپاش گل میندازه)
کوک.. (پوزخند به خجالت ات)
سوار ماشین میشیم و به سمت فرودگاه حرکت میکنیم
ویو توی فرودگاه
ویو ات
رسیده بودیم فرودگاه روی یه صندلی نشسته بودم که
کوک.. گرسنه نیستی پرنسس؟
ات.. یکم
کوک.. من میرم یه چیزی بگیرم
ات.. کوک نرو
کوک..(خنده شیطانی)چرا
ات.. ساعت هشت و نیمه الان دیگه باید بریم
کوک.. عااا الان میام پس
ات.. کوکک
که کوک هیچ توجهی به صدا زدن ات نمیکنه و به سمت کافه فرودگاه حرکت میکنه
ویو ات..
به مانیتور خیره بودم که
پرواز مستقیم کره به چین ۱۵ دقیقه دیگر
اههه پس این کوک کجاست که دیدم یکی کنارم نشست کیفمو برداشتمو
ات.. دیرمون شد فقط ۱۵ مین مونده کجا رفتی هان اصلا واستا ببینم ۱۵ مین پیش کدوم گور بع گوری بودی هان نکنه رفتی عشقتو ببینی
که تا برگشتم به سمتش دیدم جیمینه
از خجالت لپام موژ موژ شد و فهمیدم که لپام گل انداخت
جیمین.. اره اومده بود پیش من(خنده)
ات.. یا جیمینا تو اینجا چیکار میکنی
جیمین.. هیچی امروز پرواز داشتم رفتم یه قهوه بگیرم که همسر جنابعالی و دیدم که گفت اینجایی اومدم پیش زنداداشم
ات..(خنده) کوک کجاس؟
جیمین.. فک کنم تا الان سفارشارو گرفته باشه
ات.. عااا راستی کجا میخوای بری
جیمین.. باهم میریم چین😂😂
ات.. واقعاااا(ذوق)
جیمین.. اره
داشتیم حرف میزدیم که کوک اومد
کوک.. خب بریم دیگه
ات.. یکمی دیر نشد
کوک.. نه دیگه به موقع اومدم
که کوک سفارش هارو داد به ات و خودش شیر موزشو برداشت و شرو کرد به خوردن
ات هم سفارش هارو داد به جیمین و خودش هم شیر موز و صبحانه بسته بندی شدش و برداشت و شروع کرد به خوردن و جیمین هم قهوه اش و سر کشید
مهمان دار.. پرواز کره به چین پنج دقیقه دیگر به وقت کره
پسرا چمدون هارو برداشتن و به سمت ورودی حرکت کردیم
ویو توی هواپیما
شماره صندلی من 32 و کوک ۳۰ بود از هم جدا بودیم ولی جیمین اصلا نگاهی به بلیطش نکرده بود و تازه بازش کرد که دیدم صندلی جیمین بین ما دوتاست
از خوشحالی جیغ ارومی کشیدم چون میشد جامون و عوض کنیم که
مهماندار.. خانم لطفا اروم
ات.. عذر میخوام
و مهماندار سری به نشانه تایید نشون داد
خلاصه که ات و پسرا نشستن و بعد نیم ساعت
ویو ات
خیلی خوابم میومد برا همون سرمو به صندلی تکیه دادم و خوابیدم
و طبق معمول کوک و جیمین تا خود چین بیدار بودن و چیزی نگفتن
ویو سه ساعت بعد
ویو اد
ویو توی چین
پایان پارت ۱۳
خب شرط واسه پارت بعدی ✨
سه تا فالو🦋
پنج تا کامنت 🍃
پنج تا هم بازنشر🤍
لایک هم دوست داشتید بکنین جازه بدین بهم🥺😂😂
- ۲۲۱
- ۲۰ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط