شین سوکوکو پارت اول

شین سوکوکو پارت اول
علامت ها
آکوتاگاوا -
اتسوشی+
دازای ۰
موری $
ناشناس /
________________
.ویو اکوتاگاوا .
از خواب بیدار شدم ساعت ۵ صبح بود، لعنتی کی میشه بالاخره دازای سان قبولم کنه کی ... کی میشه بهترین و قوی باشم ...
(پرش به جلو )
-سلام دازای سان
.علیک الان کار دارم چند دقیقه دیگه هم بیا دفترم
-چشم ...
هوففف یکم قدم میزنم . اون کله برفی کیه اینجا چه غلطی میکنه فعلا ولش کن الان باید برم دفتر دازای سان
-میشه بیام تو
.بیا
-خب...
.یه تازه وارد داریم این پروندشه قراره همکارت باشه برو راه و چاه کارو بهش یاد بده
-چشم
خب این پرونده ... چی این همون کله برفیه ؟
واقعا؟ من باید راه و چاه کارو به این یاد بدم ؟ این که حتی نمیتونه با این بدن کوچیکش یه لگد بزنه . ولی خب یه جورایی ... زیباست (عاححح قلبم اکلیلی شد)
-سلام
+ام سلام
-به دستور دازای سان من قراره بهت کارو یاد بدم
+اها باشه
-...
+خب باید چه کاره انجام بدم
-فعلا برای کار زوده اول این دور و ورا رو بهت نشون میدم
+باشه
واقعا خیلی مهربون و زیباست
-راستی بزار ببینم شماره اتاقت چنده. اوه
+چیشد
-باهم تو یه اتاقیم
+هوم
-چیزی شده
+نه
بهش دست زدم دیدم تب داره اما چرا فعلا اینا مهم نیست من باید چیکار کنممممم
_________________
وایسید تا پارتا بعدم الان بدم