قدرنشناس عزیزم نیمه ی من نیستی

قدر‌نشناس ِ عزیزم، نیمه ی من نیستی
قلبمی اما سزاوار تپیدن نیستی!
.
مادر این بوسه های چون مسیحایی ولی
مرده خیلی زنده کردی، پاکدامن نیستی
.
من غبارآلود ِهجرانم تو اما مدتی ست
عهده دار ِ آن نگاه ِ لرزه افکن نیستی
.
یک چراغ از چلچراغ آرزوهایت شکست
بعد ِمن اندازه ی یک عشق، روشن نیستی!
.
لاف آزادی زدی؛ حالا که رنگت کرده فصل
از گزندِ بادهای هرزه ایمن نیستی!
.
چون قیاسش می کنی با من، پس از من هرکسی
هرچه گوید عاشقم،می‌گویی: اصلا نیستی!
.
دست وقتی که تکان دادی عجب حالی شدم
اندکی برگشتم و دیدم که با من نیستی

#کاظم_بهمنی
دیدگاه ها (۳)

""""""""""""" چای """"""""""""#خستگی_نوشت :به اخمت خستگی در ...

امشب ای ماه کجایی که دلم غمگینستدیده بگشا که مرا آمدنت تسکین...

گفت: دوربین انداخته ای گردن ت بگویی عکاسی؟ گفت: بِم نمی آید ...

"دوستم داری؟" میـان کـــوه نعــره می زنم دلخـوش پژواک " آری...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط