چنان

چنان ﭼﻮﺑﯽ ﺩﺭ ﺁﺳﺘﯿﻨﻢ ﮐﺮﺩ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ

که ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺳﮑﻮﺕ ﺗﻠﺦ ﻣﺘﺮﺳﮏ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ …که تنهایی تا اخرعمر طالع ونصیبم از ایت روزگار خواستن وبدست نیاوردن است..
دیدگاه ها (۴)

مانند یک بهار…. مانند یک عبور….از راه میرسی و مرا تازه میکنی...

...من دلم گرفته استهر چه می روم نمی رسمرد پای دوست…کوچه باغ...

ساعت شنی به من یاد دادباید خالی شوی تا پر کنیدلی را . . . چش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط