تا آئینه رفتم که بگیرم

تا آئینه رفتم که بگیرم
خبر از خویش

دیدم که در آن آئینه
هم جز تو کسی نیست ...


#هوشنگ_ابتهاج
#زین_پس_سکوت
دیدگاه ها (۳)

آدم اصلا نباید ترسو باشه. اگه باید زد چونه‌ی یکی رو خورد کرد...

شبها گذرد که دیده نتوانم بستمردم همه در خواب و من از فکر تو ...

ترس از مردندیدن دوباره آدم های این دنیاس‌... #حسین پناهی #زی...

نانوایی شلوغ بود و چوپان مدام این‌ پا و آن‌ پا می‌ڪردنانوا ب...

تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویشدیدم که در آن آینه همجز تو ...

بر ما گذشت نیک و بد اما تو روزگار فکری به حال خویش کن این رو...

گروگان 𝑷𝟏𝟓ویو ا. ت رفتم بالا تو اتاقم چند تا لباس برداشتم گف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط