بوسیده بودی مرا

بوسیده بودی مرا
در خواب..

آنقدر عاشقانه
که
هیچکس باورش نمی‌شود
دستهای ما
هنوز برای به آغوش کشیدن هم
از هم خجالت میکشند:)...

بوسیده بودی مرا
عمیق
عاشقانه

و من اشک میشدم
انگار میدانستم
که این رویا
کابوس مهربانی‌ست
که دارد آرام آرام روح مرا می‌مکد
که این اشک
اشک خداحافظی‌‌ست..

لحظه ی آخر
حسرت جای خالی
دستهای من
روی قلب تو درد خواهد کرد
وقتی
برای گوشی که نمیشنود
با هر تپش
بتهون مینواختی
و من
با رنگ سرخ گونه هایم
به تابلوهای ونگوگ
رنگ میزدم

خواب دیده بودم
و خواب های خوب
بد تعبیر خواهند شد
این را وقتی فهمیدم
که
بی‌خبر ..
بی‌چمدان ..
رفته بودی؛
از رویایی که یک عمر
شریکانه
با هم زندگی‌اش کردیم.

بوسیده بودی مرا
شبیه بوسه های قبل سفر
میان شلوغی و همهمه‌ی حاکم بر فرودگاه ها

عمیق
پرحسرت
طولانی

انگار که جز وقت بوسه،
وقت تا ابد
برای نفس کشیدن بسیار است؛
شاید که باخبر بودی
از این رفتِ بی بازگشت ...

بوسیده بودی مرا
و لعنت به تمام بوسه های جهان
اگر مزه ی درد بدهند
و معنی خداحافظی...
اگر بوسیده باشدت که کنار گذاشته شوی ...
#شیما_سهرابی
دیدگاه ها (۱)

آدما کِی یاد میگیرن انقد زندگی رو سخت نگیرن ؟!کِی واقعـا ؟!

ما با خیال زنده ایم. به همین دل‌خوش‌کنک‌های ساده، به همین گر...

من این دو روز کلی فکر کردم، فکر کردن خوبه، فکر کردن آدمو به ...

یه وقتا هی تلاش میکنی ولی نمیشه، هی میری میری میری ولی نمیرس...

پارت : ۴۳

پدر ناتنی من...part:³⁴𝗝𝗶_𝘆𝘂𝗻𝗴:ولی...حق...من....نمیتونم...حق....

پارت 3

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط