دخترباغبان

#دختر_باغبان 🌱

#پارت_26

+الان من دیرم شده تو گیر دادی به دامنم؟

ــ چرا کوتاهه؟

+چون دلش میخواد

ــ باشه

+چی باشه

ــ خودت میفهمی

+باشه برو دیگه دیرم شد.

....
نزدیکی مدرسه بودیم که گفتم:

+منو همین جا پیاده کن

ــ چرا؟

+نمی‌خوام کسی ببینه من باتو اومدم

ــ چرا نمیخوای کسی ببینه؟

+پشتم حرف در میارن

ــ باشه پیاده شو

+ممنون

ــ خواهش

+از ماشین پیاده شدم ودوییدم سمت مدرسه.
وارد محوطه مدرسه شدم هنوز معلم نیومده بود سرکلاس.
بازم مثل همیشه کلاس ما شلوغ ترین کلاس بود.
درکلاسو باز کردم اینقدر همهمه بود کسی متوجه من نشد.
بدون سر صدا روی جام نشستم که یه دفعه معاون مدرسه اومد سرکلاس.

معاون:مگه نمیگم خفه شید(داد و عصبانیت)

+با صدای داد معاون همه ساکت شدن

معاون:همینطور ساکت وایمیستین تا معلمتون بیاد.

بچه ها:چشم

لونا:ا/ت

+بله

لونا:بلاخره دل کندی بیای مدرسه

+بیشعور

لونا:چته بر صبحی؟

+عوضی

لونا:چی زدی

ادامه دارد................🌱
دیدگاه ها (۰)

#دختر_باغبان 🌱#پارت_27+آدم فروشلونا:چته تو؟+چرا شماره منو دا...

#دختر_باغبان 🌱#پارت_28معلم: آماده باشید می‌خوام برگه هارو بد...

#دختر_باغبان 🌱#پارت_25ــ می‌دونی که الان تنبیه داری+آره.ــ خ...

#دختر_باغبان 🌱#پارت_24+یه دونه نارنگی برداشتم واز آشپز خونه ...

ضربه ای از عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط