تورا در کدام پیچ گم کردم

تورا در کدام پیچ گم کردم؟
یادش بخیر...چشم های تو غزل که نه...هزاران صفحه داستان بود...
کدام ساعت شوم بود که از بلندای نگاهت تا برجستگی های تنت کوتاه آمدم...
و از تو خواستم که برایم افیونی گذرا باشی...نه این که اودیسه ی جان بی قرارم را به ساحل امن داشته های بی کرانت برسانی...
دردا که در آغوش تو و از تو دورم...
و این غم انگیزترین فاصله ی جهان است.
دیدگاه ها (۹۳)

نریز باده که دستی به زلف یار ندارمدلم گرفته و کاری به روزگار...

ابر می بارد و من می شوم از یار جداچون کنم دل به چنین روز ز د...

من و شب چشم به راهیم،تو بر میگردیماه در ماه نگاهیم، تو بر م...

هنوز هم که هنوز است عاشق ماهمولی بدون تو مهتاب را نمی خواهمب...

چند ده سال بعد شده. تنها در ساحل خلوت نوشهر قدم می زنی. با خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط