پارت

پارت ۲۷

ات: نمیدونم... اروم....
جونگکوک: ببخشید نشنیدم
ات: نمیدونم

جونگکوک کلاه کاسکت خرگوشی رو
روی سر ات میزاره

جونگکوک: حالا بهتر شد

جونگکوک سوار متور میشه
ات هم سوار متور میشه
ات خیلی خجالت میکشید دستاشو دور کمر جونگکوک حلقه کنه
جونگکوک سرشو بر میگردونه و به ات نگاه میکنه
منتظر میمونه تا ات بغلش کنه ولی ات این کارو نگرد
همین که یه گاز کوچیک میزنه
ات تعادلش رو از دست میده
و دستاشو دور کمر جونگکوک حلقه میکنه
جونگکوک یه دستش رو
روی دوتا دست ات میزاره تا ات دیگه دستاشو
عقب نکشه
جونگکوک شروع میکنه به حرکت کردن
با سرعت زیادی میروند
برای ات خیلی ترسناک بود
از ترس محکم جونگکوک رو بغل کرد
جونگکوک هم متوجه ترس ات میشه
دیدگاه ها (۳)

خیلی امروزه کامنت هاتون کم شده 😭خیلی ناراحت کنندست 😞حس میکنم...

رفتم اولین پستی که گذاشتم رو دیدم ۲۲ تا لایک خورده بود 😃اما ...

ممنونم بابت حمایت هایی که ازم میکنین خیلی دوستون دارم ♥♥

پارت ۲۶ات روی نوک انگشتای پاهاش وای می ایستهو کلاه کاسکت خرگ...

دوست پسر مافیایی

پارت ۴۴ات: جیمین اخرین هشدارمه جیمین: عوم... منتظرم جیمین : ...

پارت ۱۹چند مین بعد ات: خب من حاضرم... 🤯🤯جیمین: چیه... چیزی ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط