سال دروغpart

15 سال دروغ(part2)

نه نه اون نباید خود کشی میکرد! نه این جوری!

4 سبتامبر2029
ساعت :1:00شب(روسیه)

...نه خواهش میکنم نمیر بدن الیزا را در بغل گرفته ام بدنی که بسیار سرد است فریاد میزنم مادر الیزا به آنبولانس زنگ می زند سعی میکنم با بدن گرم خودم بدن او را نیز گرم کنم پوست درخشان و لب های سرخش هم اکنون سفید است محکم تر او را بغل میکنم بوی خونش وآهن در هوا میپیچید "الیزا نمیر خواهش میکنم" صدای خودم رو خیلی ضعیف حس میکنم سرم داره گیج میره شیاطین نمی تواند بدن کسی که زخمی است و خودش نمی خواد به زندگی ادامه دهد را خوب کنند چرا ؟چرا؟ الیزا ."الیزا خواهش میکنم ...خواهش میکنم چشماتو باز کن"
میخواند بدن سرد وبی روح الیزا را از دستان من بیرون بکشند فریاد میزنم و نمی زارم که دست گرمی رو خودم حس میکنم مادر الیزا منو بغل می کند پس اون انبلانسه؟ دستام میلرزه ماد الیزا همراه انبلاس رفته روی تخت الیزا غیر از خون یه چیز دیگه هم هست! یه جعبه سیاه کوچولو با دستای لرزان جعبه رو باز میکنم 2009؟ فقط یه عدد وجمله روش هست نوشته:
(اونو بر گردون انتقام منو بگیر اونو بکش)
با دیدن این چند جمله یاد پیام صوتی میفتم
الیزا با صدایی ناراحت میگوید صداش صد تا سر درد توشه:
(اکانت مخفی. رمزشو داری مگه نه؟ هه اونو بکش تو میتونی لتیشیا بای بای)
یهو احساس ترسی که داشتم میریزه دستامو مشت میکنم جوری ازش خون میاد کل بدنم داره از اتیش میسوزه ؟اتیش/ یا عصبانیت؟ معلومه که اونو میکشم جوری میکشم که احساس کنه 10000 دفعه مرده اول دست و پاشو می برم بعد میکشمش گوشیمو باز میکنم میرم داخل اون اکانت مخفی2009 یه کاناله که هیچ کس توش نیست و مخفیه 6 تا پیام صوتی توش هست بارشون میکنم صدای لیزاست البته هیچ احساسی توش نیست:(هی لیتیشیا من امروز فهمیدم تو انسان نیستی وقتی داشتی اون پسر رو کتک میزدی من از دور نگاهت میکردم اون موقعه شاخ هاتو دیدم ولی تو منو ندیدی همیشه برام عجیب بود بعضی از چیزا خیلی خوب برام پیش میرفت همه برام تا زانو خم میشدن اون کارو تو بود مگه نه؟ از جادوت استفاده میکردی؟ چرا بهم نگفتی؟) 2 سال پیش پس این پیام صوتی مال 2 سال پیشه؟ از 2 سال پیش میدونست؟
(لتی . میدونم تو شیطانی ومیتونی کسی که اون رو کشت بکشی اونو بر گردون جونگکوک من رو برگردون خواهش میکنم)
"آره من شیطانم الیزا" اینو باید از زبون خودم میشنیدی! چرا بهت نگفتم؟ میترسیدم الیزا میترسیدم ترکم کنی! در خیابون قدم میزنم معلومه انتقامت رو میگرم اون رو میکشم در حالی که از پله های خونه خودم بالا می اومدم لباسمو عوض کردم رفتم پشت میز کامپیوتر و تمام اطلاعات راجب قتل جونگکوک رو خوندم
(جئون با گلوله تو مغزش مرد .بادیگارد فرار کرد و سوار ماشین شد)
(ماشین قاتل در حالی که زیر پل داشت میسوخت پیدا شد اما هیچ کس داخلش نبود)
(قاتل فرار کرده وهیچ ردی از خودش باقی نزاشته ساعت 7:56 دقیقه به قتل رسیده جسد مقتول فردا 5سبتامبر2029 دفن خواهد شد)
نه این جوری نمی شه ! به احتمل خیلی زیاد نه بهش باور دارم یه کس دیگه این نقشه رو کشیده و خیلی تر وتمیز تمام جزیات رو پاک کرده اما کی معلومه این نقشه کار چند روز نیس مال چند ماه خیلی عالی خودشو پنهون کرده که اینطور. ولی خب من یه شیطانم این کار مثل آب خوردنه
فکر کنم باید زمانو برگردونم من حتی اگه بخوام هم دیگه نمی تونم الیزا رو برگردنم کسانی که خود کشی میکنن با برگردون زمان دیگه وجود ندارن این خیلی دردناکه الیزا نه فعلا نه زمان رو برنمی گردونم اگه برگردونم الیزایی وجود نخواد داشت الان ساعت1 شبه ولی تو خیابون های سرد روسیه که تازه بارون باریده و بارونش داره میشه برف قدم میزنم کت سیاهی که پوشیدم حتی زیبشم نبستم ولی مغازه گل فروشی بازه در رو باز میکنم "خوش اومدین چه کمکی از دستم برمیاد"
_گل رز سیاه دارین؟
_البته
_ به دسته گل رز سیاه بهم بده
چند دقیقه با گوشیم ور میرم دسته گل رو میاره گل های سیاه با باند پیچی سیاه دسته گل رو اش میگیرم پل رو میزارم"بفریماید" مرد میگوید"بازم تشریف بیارید"

***
اتاق الیزا ساعت 1:59
گل رو روی تختش میزارم و وبراش دعا میخونم تعظیم میکنم واز اتاق بیرون میرم هنوز بوی خون تو هوا پیچیده است الیزا هیچ وقت هیچ وقت فراموشت نمی کنم با گام هایی بلند از اتاق بیرون میام وقتشه زمان رو برگردون به صبح باید هم زمان برم صبح کره!
4سبتامبر 2029
صبح ساعت:10:15(کره ای جنوبی ایستگاه فرودگاه بین‌المللی اینچئون)
فکر کنم باید کل روز رو اینجا باشم

ادامه دارد....




#استی
#هیونجین
#فلیکس
#چان
#بنگ چان
#استار
#سونگمین
#لینو
# انیمه
# بی تی اس
#گوجو ساتورو
#جوجوتسو کایست
#کره
#کیدراما
#کیدرامر
#بک