انگیزهایبرایعشق

#انگیزه.ای.برای.عشق
#پارت19
رفت از اتاق بیرون درو بست خواب به چشمم نمیومد درد داشتم رفتم سمت بالکن که چشمم خورد به جیسو که داشت با جیمین حرف میزد صداشونو نمیشنیدم داشتم میرفتم داخل اتاق که پاهام گیر کرد خوردم زمین سرم کوبیده شد به نرده های بالکن نرده ها خونی شدن
_آیییی
چشمام کم کم بسته شد دیگه هیچی نفهمیدم
چشمامو باز کردم روی تخت بودم رفتم سمت آینه سرم پانسمان شده بود
_خوبی
برگشتم سمت جیمین
-خوبم نگرانم نباش
اومد سمتم لبخند کم رنگی زد
_من نگرانت نیستم یکی دیگه نگرانته
_تهیونگ از من متنفره
زدم تو دهنم
_نکنه کوکی اون روز که نجاتم داده باشه
خندید
_یکم فکر کن ببین کیه
بعدش رفت
_خب مثل ادم بگو کیه
رفتم سمت حموم وانو پر آب کردم رفتم داخل وان چشمامو بستم لبخند کم رنگی زدم
****یه روز بعد که تهیونگ بر میگرده و میخواد به مامانش بگه چرا اینکارو کرده( زده تو گوش جنی )
_من کاری نکردم
تهیونگ پوزخندی زد
_جیمین گفت اون روز که من نبودم تو جنیو زدی
مامان تهیونگ دسپاچه شد ادامه داد
_ نه
تهیونگ یه تای ابرو بالا انداخت
_دوربینارو چک میکم
بعدش گذاشت رفت
























لایک یادت نره چاکلت 🤚🤚🤚🤚🤚🤚🤚
#دخترونه #عاشقانه #عشق #تکست_خاص #love #تکست_ناب #تنهایی #عکس_نوشته #عشقولانه #عکس_پروفایل #پروفایل
دیدگاه ها (۶)

#امید #پارت6انقدر گریه کردم تا خوابم برو با صدای زنگ گوشی ا...

#امید #پارت6انقدر گریه کردم تا خوابم برو با صدای زنگ گوشی از...

#انگیزه.ای.برای.عشق#پارت17تهیونگ رفت سمت اون پسره _من میبرمش...

😐😐😐😐😐😐من دیگه حرفی ندارم الان میزارم

Part ¹²⁵ا.ت ویو:بین زمین و آسمون بودیم..دورتا دورمون سیاهی م...

پارت ۲۵ فیک دور اما آشنا

پارت ۹ فیک دور اما آشنا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط