تو شکوه دمیدن نوری

تو شکوه دمیدنِ نوری
که نشسته به سینه‌ی آب
تو صدای شکفتن روزی
که رسیده ز قله‌ی خواب
تو گذشتی از توفان ها
تو گذشتی از باران ها
از بی کران ها
تو رسیدی از آن سوی دریا
گل و عشق و ترانه رسید
گل یخ از نسیم تو پژمرد
دل غنچه به سینه تپید
تو بمان
تو بمان
تو بمان ای همیشه بهار
ای شکوه سبزه زار

#آرامش_
دیدگاه ها (۰)

عشق ؛ترکیب شیمیایی اعتیادآور است. هرگاه که عاشق می‌شوم طغیان...

فلق و شفق در دیدگان تو نهفته است،تو چون شامگاهی طوفانیعطر می...

خدایا!تو همه جا هستی، تو در تمام چشم‌های مهربان و دست‌های بخ...

نمی شود بدون دوست داشتن کسی زنده ماندتجربه کهنه ام را باور ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط