چندپارتی

#چندپارتی
گفت رعد و برق سریع بلند شدم برم پیش
تهیونگ(بچه ها همه ی اعضا میدونن ا.ت فوبیا رعد برق و صدای بلند داره)
شوگا :تهیونگگگگگ
تهیونگ:بله هیونگ چیشده?
شوگا :برو پیش ا.ت سریععع
تهیونگ: هیونگ حوصلش رو ندارم
شوگا :مگه ا.ت فوبیا رعد برق و صدا های بلند نداره برو پیشش بیرون بارون شدیدههه
با چیزی که شوگا گفت انگار دنیا روی سرم خراب شده بود سریع رفتم سمت ماشین پشیمون بودم از اینکه اینطوری باهاش رفتار کردم انقدر تند
می روندم که نزدیک بود تصادف کنم ولی مهم نبود الان مهم فقط فرشته کوچولوم مهم بود
ویو ا.ت
صدای رعد برق اومد گوشی رو پرت کردم چون برق رفته بود نمیتونستم پیداش کنم یک تیکه نور پیدا کردم رفتم زیر نور ایستادم واقعا باورم نمیشه چرا تهیونگ اینجوری میکرد
مگه من چیکارش کردم یعنی دیگه دوسم نداره .
میخواد ولم کنه
ویو تهیونگ سریع به خونه رسید وارد خونه شدم با صحنه ایی که دیدم قلبم از جا کنده شد
ا‌.ت زیر ی تیکه نور بود گوشاش و گرفته بود از ترس به خوش میلرزید خواستم برم سمتش که دیدم داره با خودش حرف میزنه تصمیم گرفتم گوش کنم
ادامه
#اد.جئون
دیدگاه ها (۰)

ادامها.ت: چرا تهیونگ اینجوری میکرد نکنه میخواد ولم کنه ........

#تکپارتیجونگکوکعلامت ها|جونگکوک+|ات-|+ات من که گفتم ببخشید-ه...

#چندپارتیبا این حرفش قلبم شکست تاحالا اینطوری باهام صحبت نکر...

#چندپارتی ☆*وقتی بخاطر کارش باهات سرد شد*☆سلام من ا.تم یک سا...

پارت 12خون تو رگام جم شد....ویو جونگکوک یه نفس عمیق کشیدم بع...

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

شوهر دو روزه. پارت۷۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط