بدبوی

#بد_بوی
#پارت_۷

لباس میپوشم و کفشم رو میخوام از کمد در بیارم که اه گندش بزنن
کفش اسپرت هام تو جا کفشی توی سالنه
بخوام برم برش دارم مامان بابام متوجه میشن
نمیشه
توی کمدمم فقط کفش پاشنه بلند دارم
حالا با این کفش پاشنه بلند ها چجوری خیر سرم میخوام بپرم؟
چاره ای نیست
از دست جیمسون چه گناهی کردم باهاش آشنا شدم
کم زر بزن الینا خودتم خوشت اومده
ارایش هم که نتونستم بکنم وقت نبود بدون آرایش هم من رو دید
چه میشه کرد؟ هیچی بدون آرایش هم زیبام
جدی گفتم
واقعا میگم
خودشیفته نیستم
خیلی زیبام
همه میگن

نفس عمیقی میکشم و برو که رفتیم
خودم رو پرت میکنم
یه لحظه گفتم تمام یه جاییم شکست
اما گرومپ افتادم بغل جیمسون

_اگه چیزیم میشد زنده از این قصر بیرون نمیرفتی

_میدونم نگهبان هارو هم به زور پیچوندم

_شت
حالا چجوری بریم بیرون نفهمن؟

_بسپرش به من

بعد از اینکه نگهبان هارو پیچوندیم و یواشکی زدیم بیرون یه راستی سوار ماشین
جیمسون شدیم
که اوه ماشین رو عشق است
لامبورگینی
دهنش سرویس

بعد جیمسون من رو به ناکجا آباد
که البته بگم ته ته زیر زیر زمین میبره

_اینجا تو این خرابه تو این اشغال دونی تو این جای متروکه چه غلطی می‌کنیم؟

_اومدیم پارتی

_ها؟؟؟؟؟؟؟؟

_اره

_شوخیت گرفته ؟

_نه

_گندت بزنن من از پارتی متنفرم

چشماش گرد میشه و چهار تا میشه

_جدی میگی ؟

_اره

_چرا؟

_چون از مکان های شلوغ متنفرم

_چرا؟

_چون چ چسبیده به را

_میگم بگو

_چون نفسم تنگ میشه

_ها؟

_من آسم دارم

_بیماری نفس تنگی؟

_اره

_عذر میخوام نمیدونستم

_آم

_راستش من هرشب میام پارتی
عادت کردم

_اوم به تیپ و استایلت نمیخوره
تو توی شرکت کار می‌کنی

_اره ولی دلیل نمیشه نوجوونی نکنم

_اها

شرط پارت بعد لایک ها بالای ۲۰ تا