Forest Vampire Bloody Return

Forest Vampire 2 ( Bloody Return.)
خون آشام جنگل 2 (بازگشت خونین)
Part 3







ویو ته یان. بلخره تونستم بعد از مدت ها یه وسیله پیدا کنم که بشه باهاش قفل این سلول لعنتی رو باز کنم ون شئ سنجاق لباس ا/ت بود که چند سال پیش وقتی ومده بود کنار سلول جونگ کوک افتاده بود و ونجا هم هیچ کس توجه ای بهش نداشت.. اینا به کنار خودم این هم مدت چطور ندیدمش.... باید یه فرصت خوب پیدا کنم تا بتونم سنجاق رو باز کنم
چند ساعت بعد
شب شده بود نگهبان من امروز حالش خوب نبود و گیج میزد و مشخص بود اصلا هواسش به من نیست منم از فرصت استفاده کردم با یه تکه چوبی که تو سلولم بود به زحمت سنجاق رو جلو کشیدم سنجاق رو تو قفل کردم و چندین بار چرخودندم و سعی کردم بازش کنم حدود چند دقیقه درگیر بودم و کم کم اعصابم داشت خورد میشد که قفل باز شد اما همین که خواستم در رو باز کنم رئیس نگهبان ها برای سرکشی ومد...
رئیس. ( ومد
سرباز. تعظیم کرد ( امری هست قربان ( یکم بی حال
رئیس. نه چیزی نیست... هواست و خوب جمع کن این مارموز تا حالا چندین بار خواسته فرار کنه
سرباز. خیالتون راحت قربان هواسم هست
رئیس. به نظر بیحال میای مریضی
سرباز. چیز مهمی نیست قربان حالم خوبه
رئیس. خوبه ( دستشو به شونه سرباز زد و بعد رفت
ویو ته یان. رئیس نگهبان ها که رفت این سرباز یکم هوشیارتر شد اما بعد دوباره بیحال شد من سریع با ون سنجاق زنجیر پاهام و بعد در رو باز کردم و خیلی اروم ومدم بیرون چوبی که روی زمین افتاده بود و نسبتا کلفت بود رو برداشتم و محکم به گیجگاهی سرباز زدم که در جا بیهوش شد از راهرو گذشتم و خواستم برم بیرون اما دیدم چند تا نگهبان دارن میان به این سمت و گشت میزنن گ منم سریع به راهروی کناری که به زندان خانم ها میرفت. رفتم و پشت دیوار قایم شدم سرباز ها که رفتند خواستم برم که چیزی مثل چرم رفت زیر پام نگاه که کردم یه تکه چرم بود اما چرم به این باارزشی اینجا تو زندان بانوان چیکار میکنه؟ نکنه اینم مال ون دختره ا/ت؟ چرم رو باز کردم یه نقشه نمایش داده شد اولش گیج به نقشه نگاه کردم اما بعد که دقت کردم فهمیدم نقشه عمارت و تمام بخش هاشه.. حتما ون دختره اینو پیدا کرده بوده و میخاسته از این زندان بره بیرون و اینجا جاش گذاشته به هر حال بری من که مفیده چون به راه مخفی از زندان به بیرون پیدا کردم که عمرا خود نگهبان ها ازش خبر داشته باشند اما به نظر طولانی میومد اما مهم نیست آزادی مهم تره با استفاده از نقشه و راه رو هایی که تا حالا حتی ندیده بودم گذشتم و به بم بست خوردم اما این نقشه که اینجا راه خروجی رو نشون میده نکنه اشتباه ومدمم! نه نه امکان نداره باید اینجا یه در مخفی چیزی باشه اگه گم شده باشم کارم تمومه... همین طور عین دیونه ها دور خودم میگشتم یهو چشمم به سقف افتاد یه چیزی که انگار روش رو با برگ پوشیده بودن دیدم شاخ و برگاش رو کندم که کلی خاک ریخت رو سرم خودمو تکوندم و به بالا نگاه کردم و بلههه یه در چوبی رو سقف کار گذاشته شده بود در رو با زحمت باز کردم و از این زندان کوفتی ومدم بیرون......







ادامه دارد......