از می پرسی که دردت چیست بنشین گوش کن

از می پرسی که دردت چیست؟ بنشین گوش کن!
درد من، این درد بی درمان من چشمان توست
مثل یک بوسه نشستم تهِ آن گونه ی چال
اخم کردی و من از چاله به چاه افتادم
من بودم و دل بود و کناری و فراغی
این عشق کجا بود که ناگه به میان جست؟
(وحشی بافقی)
دیدگاه ها (۱)

تو دل بستی به معشوقی که خود معشوقها داردرها کن ای دل غافل، خ...

اگر حریف منی پس بگو که دوش چه بودمیان این دل و آن یار می فرو...

عاشق که باشی شعر شورِ دیگری دارد لیلی و مجنون قصه‌ی شیرین‌تر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط