ادامهی
ادامهی
میونشی باز هم سکوت به زمین خیره شد.. چرا که دیدار هر دو با هم با دعوا بود چه زود روانی چه زود مهربون...
جیمین : لباست عروست کو
مین جی با پوزخند چشم به تعیونگ دوخت : فرار کرد
تهیونگ: پیدات میکنه
مین جی : نمیکنه
تهیونگ: میکنه حالا میبینی
جیمین تند و خشن چشم به تهیونگ انداخت سپس زیر گفت : هیسسس .. دعوا اب پیش میاد نمیخواهم بیشتر ابرو ریزی بکنید .. دستش را سمت میونشی دراز کرد تا در دستش بگذارد .. دخترک با استرس و وحشد دستش را در دست جیمین گذاشت گرم بود .. به شدت دست های جیمین گرم بود . تا حدی که در همین ثانیه ای دست میونشی را سوزاند ..
در کنارش قدمی برداشت و از پله ها پایین رفتند .. ناگهانی همه شروع به دست زدن کردم
میونشی باز هم سکوت به زمین خیره شد.. چرا که دیدار هر دو با هم با دعوا بود چه زود روانی چه زود مهربون...
جیمین : لباست عروست کو
مین جی با پوزخند چشم به تعیونگ دوخت : فرار کرد
تهیونگ: پیدات میکنه
مین جی : نمیکنه
تهیونگ: میکنه حالا میبینی
جیمین تند و خشن چشم به تهیونگ انداخت سپس زیر گفت : هیسسس .. دعوا اب پیش میاد نمیخواهم بیشتر ابرو ریزی بکنید .. دستش را سمت میونشی دراز کرد تا در دستش بگذارد .. دخترک با استرس و وحشد دستش را در دست جیمین گذاشت گرم بود .. به شدت دست های جیمین گرم بود . تا حدی که در همین ثانیه ای دست میونشی را سوزاند ..
در کنارش قدمی برداشت و از پله ها پایین رفتند .. ناگهانی همه شروع به دست زدن کردم
- ۴.۰k
- ۱۴ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط