ادامهی

ادامه‌ی


میون‌شی باز هم سکوت به زمین خیره شد.. چرا که دیدار هر دو با هم با دعوا بود چه زود روانی چه زود مهربون...
جیمین : لباست عروست کو
مین جی با پوزخند چشم به تعیونگ دوخت : فرار کرد
تهیونگ: پیدات می‌کنه
مین جی : نمیکنه
تهیونگ: می‌کنه حالا میبینی
جیمین تند و خشن چشم به تهیونگ انداخت سپس زیر گفت : هیسسس .. دعوا اب پیش میاد نمیخواهم بیشتر ابرو ریزی بکنید .. دستش را سمت میون‌شی دراز کرد تا در دستش بگذارد .. دخترک با استرس و وحشد دستش را در دست جیمین گذاشت گرم بود .. به شدت دست های جیمین گرم بود . تا حدی که در همین ثانیه ای دست میون‌شی را سوزاند ..
در کنارش قدمی برداشت و از پله ها پایین رفتند .. ناگهانی همه شروع به دست زدن کردم
دیدگاه ها (۲)

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۳۳ (。☬⁠。⁠)⁩بوس...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۳۴ (。☬⁠。⁠)⁩چشم ...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۳۲ (。☬⁠。⁠)⁩تهه...

ادامه درسمو ادامه .. بدم از د.... واج میکنم جیمین بلافاصله ب...

شب هم بلاخره تموم شده همین که از روی صندلی های میز بلند شدن ...

تهیونگ ابرو بالا انداخت و سمتش نگاه کرد: مین جی حسودی می‌کنی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط