فاطمه دختر شهید عماد مغنیه می گوید

فاطمه (دختر شهید عماد مغنیه) می گوید:

مادر من یک زن فوق العاده است، خبر شهادت بابا که رسید رفت و دو رکعت نماز خواند...
همه ی ما را مادر آرام کرد، بدون اینکه حرفی مستقیم به ما بزند، وقتی دید در مواجه با پیکر بابا بی تاب شده ایم،

خطاب به جنازه بابا گفت؛
الحمدالله که وقتی شهید شدی کسی خانواده ات را به اسارت نگرفت و به ما جسارت نمی کند...
همین یک جمله ما را آنقدر خجالت داد که آرام شدیم.
بعد خودش رفت و وقتی مراسم تشییع برگزار می شد، یک ساعت در قبری که برای بابا آماده کرده بودند ماند و قرآن و زیارت عاشورا خواند...

خبر شهادت جهاد را هم که شنید همین طور...
دلم سوخت وقتی برادرم جهاد را دیدم...
مثل بابا شده بود...
خون ها را شسته بودند ولی جای زخم ها و پارگی ها بود، جای کبودی و خون مردگی ها...
تصاویر شهادت بابا و جهاد با هم یکی شده بودند و یک لحظه به نظرم رسید من دیگر نمی توانم تحمل کنم...
باز مادر غیر مستقیم من و مصطفی را آرام کرد.
وقتی صورت جهاد را بوسید گفت:
ببین دشمن چه بلایی سر جهادم آورده؛
البته هنوز به ارباً اربا نرسیده...
باز خجالت آراممان کرد...


دیدگاه ها (۴)

#ابلیسفقط #یکبار #سجده نکرداونهم برای #غیر-خدااون همه #بلا س...

این داستان هیچ ربطی به مذاکرات هسته ای ندارهصرفا جهت اطلاعبر...

شعر بدون نقطه در فراق مهدی موعود (عج)گلی گم کرده ام ای حیّ د...

بیمارستان از مجروحین پر شده بود...حال یکی خیلی بد بود...رگ ه...

✅ #جوانمرد_قصاب... متروی تهران ایستگاهی دارد به نام جوانمرد ...

✅ #جوانمرد_قصاب... متروی تهران ایستگاهی دارد به نام جوانمرد ...

🌿اولین روز زندگی مشترکروز اولی که ام البنین پا در خانه علی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط