پارت

پارت۳۱
دکتر:به سختی تونستیم نجاتشون بدیم حالشون فعلا خوبه باید خیلی خودشونو تقویت کنن به اتاق مخصوص انتقالشون دادیم بزودی بهوش میان و میتونین ببینینشون
تهیونگ:خیلی ممنون دکتر
و به اتاق جی را رفت در رو باز کرد و به چهره رنگ پریده جی را نگاه میکرد از خودش بدش میومد و میگفت کاش زودتر نجاتت میدادم
دستای جی را رو گرفته بود تو دستش و بعد از۳ ماه بالاخره تونست دوباره دستای عشقشو تو دید بگیره
جی را کم کم بیدار شد
جی را:تهیونگا (ضعیف سرفه)
تهیونگ سرشو بالا اورد و گفت
تهیونگ:جی را بیدارشدی حالت خوبه
جی را:خوبم
که دوباره سرفه کرد و خون بالا آورد
تهیونگ:چت شده چرا اینجوری شدی صبر کن دکتر و صدا بزنم
و تهیونگ رفت و دکتر و اورد بالاسر جی را
دکتر بعد از معاینه کردن جی را گفت
دکتر:بیماری آسم شون بدتر شده و اینا همه بخاطر اونه نگران نباشید دارو هاشون و مصرف کنن
تهیونگ:یعنی فعلا مشکلی نداره
دکتر:فقط باید مراقب خودشون بیشتر باشن و داروهاشون و به موقع مصرف کنن
تهیونگ:باشه ممنون
و دکتر رفت بیرون
جی را:تهیونگا دلم برات تنگ شده بود
تهیونگ:منم همینطور عشقم میدونی چقدر اذیت شدم بدون تو منو ببخش که زودتر پیدات نکردم
جی را:خیلی اذیت شدم
تهیونگ:فربونت برم خوب میشی
از اون روز تهیونگ خیلی مراقب جی را بود
بعد از اینکه حال جی را بهتر شد دکتر اجازه مرخص شدنش و داد و جی را رو مرخص کردن
.........
دیدگاه ها (۰)

پارت۳۲روزا میگذشت جی را تقریبا خوب شده بود و میتونست به کارا...

پارت۳۳سونیا رفت تا دستاش و بپرسه و همزمان گفتسونیا:چیشد فکر ...

پارت۳۰وقتی تماس جی را با تهیونگ به طور ناگهانی و عجیبی قط شد...

پارت۲۹۳ماه از این اوضاع میگذشت و هنوز پلیس ها نتونسته بودن ر...

مافیای من پارت ۱۷بعد کلی پیگیری فهمیدیم تو عمارت بنگ چانگ ه...

پارت ۹۷ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط