دلم میخواست

دلم میخواست
خانومِ خانه ات میشدم …
تو خسته از سرکار می آمدی
و من با تمام عشقم،
غذای مورد علاقه ات را می پختم
صدایت میزدم
“آقا، بفرما ناهار”
و تو با چشمک بسمت من می آمدی و
هی قربان صدقه ی خانومِ با سلیقه ات میرفتی
شب بهانه ی قدم زدن میکردم
دستانم را میگرفتی
طول و عرض خیابان های شهر را یکی یکی متر میکردیم
جلوی گل فروشی برایم یک دسته نرگس میخریدی
و من هی قربان صدقه ی مردانگی ات میرفتم..
دلم میخواست، جلوی همه ی مردم
دستان هم را می گرفتیم …!
کاش مردِ خانه ام میشدی پسر!!
کاش زنِ خانه ات می شدم
افسوس …
دیدگاه ها (۱)

گاهی هیچکس را نداشته باشی بهتر است...!!!باور کن بعضی ها تنها...

قایقت شکست ؟ پارویت را آب برد ؟ تورَت پاره شد ؟صیدت دوباره ب...

آن شب خسته از کار برمیگشتم خانه که وسط میدان آزادی زنگ زد و ...

واسه اولین بار یکی میاد تو زندگیت !میگه : ” دوستت داره “توهم...

(اسلاید اول لباس هایول دومی لباس ات سومی لباس یونا)ارباب مرگ...

"یادگاری از تاریکی" "پارت هشتم"طوری که انگار دنبال انعکاس خو...

روی اپن نشستم و داشتم کیکو میخوردم من عاشق کیک بودمیه قلشق گ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط