بچگیا فکر میکردیم اون وقتاییه که کسی خونه نیست تنهاییم و

بچگیا فکر میکردیم اون وقتاییه که کسی خونه نیست تنهاییم، ولی یه وقتی یه جایی تو کافه، خیابون، سالن تاریک سینما، تو جمعی که همه داشتن میخندیدن، میون انبوه تن‌ها حس کردیم یه چیزی کمه. یه چیزی جور نیست انگار ...
اون موقع بود که فهمیدیم تنهایی واقعی یعنی چی و رفتیم تو دنیای آدم بزرگا
که کاش هیچوقت نمی‌رفتیم ...
#موژان_نوشت #شبانه_ها
دیدگاه ها (۱)

من معمولا حرف زیاد برای گفتن دارم! ولی چند وقتی در تلاشم جلو...

پشت‌سر گذاشتن بحران‌های زندگی، ازدست‌دادن آدم‌ها یا رابطه‌ها...

راهی پیدا کردم که از دوباره صَدمه خوردن مصون بمانم :اگر نگذا...

من وقتی به خودم تو آینه زل میزنمنه چیزی از چهره ام می فهممو ...

پشیمونی..پارت. ۱۹ویو نویسندهتهیونگ: بچه ها بیاین جرعت حقیقت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط