farzad.bakhtiar

ا اش م توانستم خون رگان خود را

اي كاش مي توانستم خون رگان خود را
من
قطره
قطره
قطره
بگريم، تا باورم كنند

#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۲۳)

من زندگی می‌کنمدر مرکزِ زخمی که تازه‌ست هنوز ...#اکتاویو_پاز
farzad.bakhtiar

۶۳

که خاموشی به هزار زبان در سخن است #احمد_شاملو
farzad.bakhtiar

۶۴

اي كاش مي توانستم_ يك لحظه مي توانستم اي كاش _بر شانه هاي خو...
farzad.bakhtiar

۷۱

اي كاش مي توانستند از آفتاب ياد بگيرندكه بي دريغ باشند در غم...
farzad.bakhtiar

۶۹

چشم های توکه مثل خون دررگ های من دویدیک بار دیگرمرا به زندگی...
rahele67

۱۳۱

{قاب غربت..}
narges.palestine

۱۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط