بازی مرگ و زندگی
( بازی مرگ و زندگی )
پارت ۵
همون دختره که کمکم کرد اومد پیشم ...
+ : سلام ... من جولیت م ... حالت خوبه ؟ داری میلرزی ؟
من : آره ... حالم خوبه ... فقط ... یکم ترسیدم 😅
جولیت : ولش کن بیا با. دوستام آشنا شو ...
من : او ... اوکی !
جولیت : بیا ... 🫠
جولیت دستم رو گرفت و برد یه گوشه ...
جولیت : اینا دوست های منن ...
دیدم ۵ نفر اونجا بودن ...
به یکیشون نگاه کردم که دیدم همون دختره بود که روز اول میخواست باهام دوست شه ... ولی پسره نزاشت ... دختره بهم لبخند زد و گفت : سلام ! من هیونگ می هستم 🤍
من : سلام ...
چشمم به یکی افتاد که دقیقا شبیه من بود موهاش ! ولی رنگ چشماش آبی بود ... برعکس من که رنگ چشمام قرمزه ...
من : ببخشید اسمت ...
بهم نگاه کرد ...
+ : ببخشید هواسم نبود ... سلام اسم من یونائه 😊
من : خوشبختم ✨
جولیت این سه تا هم روشان ، شدو ، آترین هستند 🙂
روشان موهای قهوه ای خیلی قشنگی داشت دقیقا هم رنگ چشماش خیلی گوگولی بود 🤎
آترین هم موها و چشم هاش مشکی بود خیلی جذاب و زیبا بود ...
شدو هم خیلی از ظاهر و موهاش خوشم اومده بود ... موهاش سیاه و قرمز ... که کسی جرات نمیکرد اذیتش کنه و چشم هاش هم قهوه ای روشن که آدم رو جذب خودش میکرد 🫠
جولیت : بشین ! راستی اسمت رو نگفتی 😊
من : او ... ببخشید ... اسمم املی هست و از آشنایی با هاتون خوشبختم♥️
هیونگ می بلند شد و با اعتماد به نفس گفت : همگی گوش کنید ... حالا که با هم آشنا شدیم و دوستیم بیاین با هم همه بازی هارو پشت سر بزاریم و ببریم 🤠
همه با هم گفتند : آره !
جولیت و هیونگ می خیلی هیجان داشتند ولی من میترسیدم ... بقیه رو نمیدونم ولی احساس میکردم روشان میترسه چون هیچ حرفی نمیزند و ساکت بود ... ☁️
ادامه دارد 🩷
پارت ۵
همون دختره که کمکم کرد اومد پیشم ...
+ : سلام ... من جولیت م ... حالت خوبه ؟ داری میلرزی ؟
من : آره ... حالم خوبه ... فقط ... یکم ترسیدم 😅
جولیت : ولش کن بیا با. دوستام آشنا شو ...
من : او ... اوکی !
جولیت : بیا ... 🫠
جولیت دستم رو گرفت و برد یه گوشه ...
جولیت : اینا دوست های منن ...
دیدم ۵ نفر اونجا بودن ...
به یکیشون نگاه کردم که دیدم همون دختره بود که روز اول میخواست باهام دوست شه ... ولی پسره نزاشت ... دختره بهم لبخند زد و گفت : سلام ! من هیونگ می هستم 🤍
من : سلام ...
چشمم به یکی افتاد که دقیقا شبیه من بود موهاش ! ولی رنگ چشماش آبی بود ... برعکس من که رنگ چشمام قرمزه ...
من : ببخشید اسمت ...
بهم نگاه کرد ...
+ : ببخشید هواسم نبود ... سلام اسم من یونائه 😊
من : خوشبختم ✨
جولیت این سه تا هم روشان ، شدو ، آترین هستند 🙂
روشان موهای قهوه ای خیلی قشنگی داشت دقیقا هم رنگ چشماش خیلی گوگولی بود 🤎
آترین هم موها و چشم هاش مشکی بود خیلی جذاب و زیبا بود ...
شدو هم خیلی از ظاهر و موهاش خوشم اومده بود ... موهاش سیاه و قرمز ... که کسی جرات نمیکرد اذیتش کنه و چشم هاش هم قهوه ای روشن که آدم رو جذب خودش میکرد 🫠
جولیت : بشین ! راستی اسمت رو نگفتی 😊
من : او ... ببخشید ... اسمم املی هست و از آشنایی با هاتون خوشبختم♥️
هیونگ می بلند شد و با اعتماد به نفس گفت : همگی گوش کنید ... حالا که با هم آشنا شدیم و دوستیم بیاین با هم همه بازی هارو پشت سر بزاریم و ببریم 🤠
همه با هم گفتند : آره !
جولیت و هیونگ می خیلی هیجان داشتند ولی من میترسیدم ... بقیه رو نمیدونم ولی احساس میکردم روشان میترسه چون هیچ حرفی نمیزند و ساکت بود ... ☁️
ادامه دارد 🩷
- ۲.۵k
- ۰۴ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط