یک عدد سانویه فراموش نشده part 18

30 دقیقه بعد:
ایزانا::شینیییییییییییییییییییی منتظرههه بریمممممم
مایکی: شینی که خبر نداره ما وجود داریم
ایزانا: خفه شو ببینم..! بیابریم..
سانزو: شینیچیرو که این موقع روز خونه نیس..
مایکی:ینی اون الان...
سانزو/ایزانا/مایکی: ...
ویو میا و کای و ایزوکو:
ایزوکو: شما دو تا تنه لش چه مرگتونه ها؟
میا:چرا از من میپرسی؟ مگه من شروع کردم؟
کایا: خفه شو کوتوله ی ترسو
میا: ...
ایزوکو: کایا...فرار کنننننننننننننن
میا: مرتیکههه ی یالقوزهههه شلمم شوربایههه اوتو‌ نکشیدههههه به چه جراتی به من میگی کوتوله ی ترسوو؟ هااا؟ دراز بی خاصیتتتتتتتتتت چیه؟ می‌ترسی بگی حسودیت شدهههه؟
کایا:من از تنها چیزی که میترسم اینه که یه کوتوله ی ترسو عین تو بیاد زانویه‌ منو گاز بگیره
میا:او جدیییی؟؟؟
کایا:...
*میا به مدت 20 دیقه افتاده دنبال کایا تا زانوشو گاز بگیره و ایزوکو با یه کفش جردن خابوند تو دهن جفتشون و جداشون کرد*
ایزوکو: نه شما ها خجالت نمیکشید؟
میا: تو یکی ببند دهنتو تا قیضمو سر تو خالی نکردم
کایا: الان مثلن قیضتو سره من خالی نکردی؟
میا: یکی میخابونم تو دهنتا ...همه ی اینارو‌ تو شروع کردی
ایزوکو:چیو؟
میا: به کراش من حسودی میکنه
ایزوکو: خب کیه کراشت؟
میا: شوجیییییییه
ایزوکو: اوععع اونی که باباش شوجی هانماعه؟؟؟اععععع دوست بابایه من و کایاعه‌‌ کهههههه البته کایا با هیون*همون شوجی*مکالمات بسیار با معنایی داشته🤣
کایا: اههههههه
میا:چی؟
ایزوکو: 3 سال پیش همو ملاقات کردن چنان دعوایی کردن که خونه رو گذاشتن رو سرشون😂😂
میا: چییییییی؟
کایا: کی میرسیم؟
ایزوکو:😂خیابون بعدیه..
میا: از کجا پیداش کردید؟
کایا:همینطوری داشتیم ولگردی میکردیم یهو یه مغازه ی خیلی باحاله دیدیم...میا تو باید حتمن با اون عاقا آشنا بشیییییی اون و پسرششش خیلییی شبیه توعنننن باورت میشههه؟
میا:*چرا دوباره یکی شبیه من پیدا شده؟ هعییی نکنه اون مایکی رو میگن...؟* اهاااا فهمیدم
ایزوکو: ولگردی اخه؟
کایا: ای بابا..خفه شو دیگه برادرم داریم میرسیم نگاه کن این سه تا مغازه رو رد کنیم میرسیم ...!
میا: اهاع باشع...😆😆
ایزوکو: رسیدیمممممممممم
میا:راستی چرا من رو اوردی؟
ایزوکو: وقتی داشتیم گوشیتونو باز میکردیم عکس هر 4 تامون روش بود یه لحظه چشمش افتاد به تو ازم خاست که حتمن هم تورو بیاریم با خودمون...!
کایا: بریم تو😆
میا:*تپش قلب*
در باز می شود و ناگهان..
کنجد کنجد باز شو
و کرم ریخته شدددد کرممو میگم🤣
دیدگاه ها (۱)

یک عدد سانویه فراموش نشده part 20

فیک ران فصل دو part 3

ناشناسامون هستن

ایده برای سناریو...پارم کردیید چیزی به ذهنم نمیرسه

“Smile of Death” part(11)از زبان نویسنده صبح بونتن همیشه عجی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط