آنقدر سرگرم دوست داشتنت

آنقدر سرگرمِ دوست داشتنت
شده ام که به جای بوسیدنت
مینوشمت
و به جای در آغوش کشیدنت
در تو حل میشوم
مرا ببخش
اگر این چنین
گیج و گنگم.......
دیدگاه ها (۱)

پاییز جان...نارنجی خوش آب و رنگم...لطفا هوای چشم های خیس...و...

و آغوشٺ چهار پاره‌ اےست کہ در اندامِ هیـــچ شعرےنمـ؎...

من عاشقِ همان "دوستت دارم" هایے هستم ڪه نمے گویے! ڪه با نگاه...

تو محال تریــن رویــاے منـےڪه وضوحت به تابشِ خورشیـد میمـاند...

وقتی میگن کسی که دوست داره برات میجنگه منظور جنگ؛ اون جنگ فی...

او را به گونه ای میخواهم ...که گویی اگر در سینه ام نباشد خوا...

دوس دارم خونه باشممیدونی خونم کجاست؟آره بغلش••••همون بغل گرم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط