مینشینم در خانه

‌می‌نشینم در خانه
نه غم‌گین، نه شاد
نه خودم، نه هیچ‌کس دیگر.

روزنامه‌های پاره
رزهای توی گل‌دان
مرا به یاد او که آن‌ها را برای‌ام چید
نمی‌اندازد.
امروز روز تعطیل خاطره است،
تعطیل همه‌چیز.
امروز جمعه است.


فی البیت أَجلس،
لا حزیناً لا سعیداً
لا أَنا، أَو لا أَحَدْ

صُحُفٌ مُبَعْثَرَةٌ.
ووردُ المزهریَّةِ لا یذکِّرنی
بمن قطفته لی.
فالیوم عطلتنا عن الذکری،
وعُطْلَةُ کُلِّ شیء...
إنه یوم الأحدْ.


#محمود_درویش #برگردان: #محمدرضا_فرزاد
دیدگاه ها (۷)

‌پنجره باز بودپنجره‌ی شب لب‌ریز از تاریکی و بادبا این‌همه تا...

در چشمهایِ سیاهش شب ابدی و تاریکیِ متراکمی را که جستجو میکرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط