خون آشام من
خون آشام من
My vampire 🦇
part18
ویو ات
یهو درو زدن رفتم درو باز کردم دیدم دو دختر جلوی در وایسادن یکیش خیلی مظلوم بود یکیش هم از صورتش شیطانی میریخت
..
ات : شما
مینجو: سلام تو کی هستی و خونه ی داداشم چیکار میکنی
ات : الان واقعا شما رو کم داشتم بیایین داخل
جیمین: خوش اومدین
..
یهو سریع دختری که کنار آبجیش وایساده بود اومد از بازوی جیمین گرفت گونشو بوسید خندید بغلش کرد
..
لوری: سلام عزیزم دلم برات تنگ شده
جیمین: اینقدر نچسب
ات: چقدر این دختر زشته ( توگوش لارا )
لارا: آره خیلی شبیه مارمولک میمونه ( تو گوش ات)
جیمین: شما دو تا چی پچ پچ میکنید
ات: به تو چه آخه مرتیکه غول
جیمین: با ادب باش یکم
ات : برو بابا تو کونت عروسی گرفتی هر روز یکی رو دعوت میکنی
لارا: ات نکن آبرومون رفت
ات : بیا بریم اتاق پیش روانی ها نمونیم
لوری : چی میگی روانی خودتی
ات : تو هم مثل موز خودتو وسط صحبت ننداز
لوری : پشیمون میشی ها
ات : زارت برو بابا حوصلتو ندارم
لارا : ات بیا بریم
..
با لارا رفتیم بالا درو باز کردم یهو در شکست افتاد زمین جیغ زدم این چه کوفتیه زدم سرم
..
ات : جیمین ریدم تو عمارتت
لارا: کهنه بود برا همین
ات : آره برا همین
جیمین: صبر کنید اینو کدومتون کردین
ات : من
جیمین: خب
ات : چرا اینطوری شد آخه
جیمین : چون یکم کهنه بود برا همین
ات : پسره ی شتر
لوری: با دوست پسرم درست صبحت کن
ات : چی چی
ادامه دارد...
My vampire 🦇
part18
ویو ات
یهو درو زدن رفتم درو باز کردم دیدم دو دختر جلوی در وایسادن یکیش خیلی مظلوم بود یکیش هم از صورتش شیطانی میریخت
..
ات : شما
مینجو: سلام تو کی هستی و خونه ی داداشم چیکار میکنی
ات : الان واقعا شما رو کم داشتم بیایین داخل
جیمین: خوش اومدین
..
یهو سریع دختری که کنار آبجیش وایساده بود اومد از بازوی جیمین گرفت گونشو بوسید خندید بغلش کرد
..
لوری: سلام عزیزم دلم برات تنگ شده
جیمین: اینقدر نچسب
ات: چقدر این دختر زشته ( توگوش لارا )
لارا: آره خیلی شبیه مارمولک میمونه ( تو گوش ات)
جیمین: شما دو تا چی پچ پچ میکنید
ات: به تو چه آخه مرتیکه غول
جیمین: با ادب باش یکم
ات : برو بابا تو کونت عروسی گرفتی هر روز یکی رو دعوت میکنی
لارا: ات نکن آبرومون رفت
ات : بیا بریم اتاق پیش روانی ها نمونیم
لوری : چی میگی روانی خودتی
ات : تو هم مثل موز خودتو وسط صحبت ننداز
لوری : پشیمون میشی ها
ات : زارت برو بابا حوصلتو ندارم
لارا : ات بیا بریم
..
با لارا رفتیم بالا درو باز کردم یهو در شکست افتاد زمین جیغ زدم این چه کوفتیه زدم سرم
..
ات : جیمین ریدم تو عمارتت
لارا: کهنه بود برا همین
ات : آره برا همین
جیمین: صبر کنید اینو کدومتون کردین
ات : من
جیمین: خب
ات : چرا اینطوری شد آخه
جیمین : چون یکم کهنه بود برا همین
ات : پسره ی شتر
لوری: با دوست پسرم درست صبحت کن
ات : چی چی
ادامه دارد...
- ۱۳.۲k
- ۱۲ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط