تب کرده مادرم ز غمتمدتی مدید

تب کرده مادرم ز غمت مدتی مدید
هذیان مادرم شده《آقاخوش آمدید》
آقادلم عجیب تورادردمیکشد
دستم مدام واژه ی«برگرد»میکشد
امضاء:دو چشم خیس ودلی درهوایتان ،
دیوانه ای که لک زده قلبش برایتان
"اللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الفَرَج"
دیدگاه ها (۳)

خدایادر ۲ راهی زندگی امتابلوی راهت را محکم قرار بدهنکند که ب...

همه ی چادری ها محجبه نیستند همه ی چادری ها محجبه نیستند ...

روزهاي عجیبی شدهزمانه الک برداشته و سخت درحال الک کردن استلح...

دلم لک زده...مشهد...نیمه های شب...روبروی ایوان طلا...روی فرش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط